چند روز قبل مرد سالخورده ای با مراجعه به پلیس گفت: مدتی قبل به مرد جوانی به نام امیر که با او مراوده کاری و مالی دارم، یک خودروی لندکروز فروختم. خریدار مقداری از پول را داد و قرار شد 2 میلیارد تومان باقی مانده را چند روز بعد به حسابم واریز کند اما هرچه منتظر ماندم خبری از او نشد تا اینکه امروز با او تماس گرفتم و خواهان دریافت پولم شدم که او به من گفت خودت برگه ای را امضا کرده ای و از پولت گذشته ای. با شنیدن این حرف خیلی تعجب کردم چون من هیچ امضایی به او نداده بودم به همین خاطر برای شکایت از امیر و دریافت پولم به اینجا آمده ام. به گزارش ایران، با شکایت مرد تاجر، پرونده ای در شعبه اول دادسرای محلاتی تشکیل و تحقیقات به دستور بازپرس محمد تقی شعبانی آغاز شد. زن مرموز با شروع تحقیقات مرد سالخورده سرنخ مهمی به پلیس داد و گفت: الان که خوب فکر کردم یادم آمد چند روز قبل زن جوانی به سراغم آمد و خودش را مأمور سازمان هدفمندی یارانه ها معرفی کرد. حتی کارت شناسایی عکس دار سازمان را هم نشانم داد و به من گفت من مشمول دریافت یارانه شده ام. بعد هم چند برگه را به من داد تا پر کنم و امضا بزنم. در میان برگه ها یک برگه سفید بود که از من خواست امضا کنم و گفت این برای دریافت نمونه امضا ست. بدنبال اظهارات مرد سالخورده، باتوجه به مشکوک بودن ماجرا، بازپرس محمد تقی شعبانی دستور بازبینی دوربین های مداربسته ساختمان محل سکونت مرد تاجر را صادر کرد و مشخص شد زن جوان سوار بر یک خودروی پژو محل را ترک کرده است. با استعلام شماره پلاک خودروی پژو مشخصات مالک آن که راننده تاکسی اینترنتی بود شناسایی شد و بدین ترتیب هویت زن مسافر را شناسایی و او را دستگیر کردند. زن جوان در تحقیقات ابتدایی گفت: من گلفروش هستم و سر چهارراه گلفروشی می کنم یک روز مردی به سراغم آمد و گفت در مقابل مبلغ زیادی پول باید برایش کاری انجام دهم. او به من یک کارت شناسایی داد و با ترفندی که به من آموزش داده بود گفت باید از یک مرد تاجر روی چند برگه امضا بگیرم. بدین ترتیب با اعتراف زن گلفروش و مشخصاتی که از مرد جوان داد، امیر بازداشت شد و به کلاهبرداری 2 میلیارد تومانی اش اعتراف کرد. به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای محلاتی، هر دو متهم بازداشت شده و تحقیقات از آن ها ادامه دارد. گفت وگو با متهم اصلی چرا این نقشه را کشیدی؟ چون نمی توانستم 2 میلیارد تومان بدهی ام را بپردازم. فروشنده هم مدام زنگ می زد و پولش را می خواست به ناچار چنین نقشه ای کشیدم تا پولش را ندهم. زن جوان را از قبل می شناختی؟ نه، او گلفروش سرچهارراه بود تقریباً هرروز او را می دیدم به ذهنم رسید از او کمک بگیرم. به او گفتم حاضری در مقابل 15 میلیون تومان برایم کاری انجام دهی که او هم قبول کرد. کارت شناسایی را از کجا آوردی؟ خودم جعل کردم و عکس زن گلفروش را رویش چسباندم و پرینت رنگی گرفتم. شاکی هم سنش بالا بود و شک نکرد از طرفی وقتی اسم گرفتن یارانه را شنید باور کرد. من حتی یک درصد هم تصور نمی کردم لو بروم. با خودم گفتم امضای اصلی شاکی را دارم و پای برگه ای است که نوشته شده بدهی را به او پرداخت کرده ام. |