زخم های پنهان جنگ از همان روزهای اول آغاز شد؛ زمانی که موشک ها به خانه ها خوردند و مردم از شروع بی خوابی ها و اضطراب ها گفتند و تصاویر خانه های خراب شده به واقعیت تبدیل شد. وزارت بهداشت، انجمن های تخصصی و سازمان بهزیستی چند روز بعد آغاز حملات اسراییل، اطلاعاتی برای کمک به سلامت روان در شرایط جنگ در اختیار مردم قرار دادند تا برای مواجهه با آن شرایط آماده شوند. به گزارش هم میهن، گزارش ها در روزهای اول جنگ، نشان می داد که علاوه بر بیمارستان ها، مراجعه مردم به بیمارستان های روانپزشکی و اورژانس ها به دلیل افزایش فشارها و حمله های عصبی به شدت افزایش یافت و بیشتر آن ها با علائم ترس، بی قراری، اضطراب، حالات پنیک و عده ای با افکار خودکشی به بیمارستان ها مراجعه می کردند. علاوه بر آن بیماران مبتلا به برخی از اختلالات روانپزشکی هم با عود علائم بیماری هایشان به بیمارستان ارجاع داده می شدند. بعد از آغاز این بحران و در ادامه نشست های افزایش آگاهی جمعی در بحران که توسط سازمان جهاد دانشگاهی برگزار می شود، نشست حمایت های روانی اجتماعی از زنان در بحران های اجتماعی، توسط جهاد دانشگاهی قم و با حضور زینب نصیری، معاون اجتماعی وزیر بهداشت و معصومه کمال الدینی، جامعه شناس و دبیر گروه جامعه شناسی مصایب و بلایای طبیعی انجمن جامعه شناسی برگزار شد. محور این نشست بررسی برنامه های ملی ایران برای حمایت های روانی و اجتماعی از مردم در شرایط بحران بود. احتمال اختلال استرس جمعی معصومه کمال الدینی، دبیر گروه جامعه شناسی مصایب و بلایای طبیعی انجمن جامعه شناسی، در این نشست، تعریفی جامعه شناسانه از بحران مطرح کرد و توضیح داد که پس از وقوع آن، چطور یک جامعه دچار ترومای جمعی می شود. طبق تعریف او، هرنوع رویداد و اتفاقی که جامعه و نظم آن را دچار مشکل کند و روند طبیعی آن را تغییر دهد، در دایره تعریف بحران قرار می گیرد. به گفته او هر بحران، بحران های متعدد دیگری ازجمله اجتماعی را به دنبال دارد: همین فرآیند، ضرورت بحث حمایت اجتماعی و روانی و مداخلات ضروری آن را نشان می دهد. طبق یک الگوی کلی، وقتی یک بحران موجب می شود بحران اجتماعی ایجاد شود، گروه های مختلف مردم، بخشی از حمایت اجتماعی و نظم روانی زندگی فردی و گروهی خود را از دست می دهند و دچار نوعی پریشانی عاطفی می شوند. گاهی این بحران ها نوعی سوگواری، تروما و اضطراب جمعی ایجاد می کند؛ به همین دلیل من احساس می کنم حتی یک پی. تی. اس دی (اختلال استرس پس از سانحه) جمعی خواهیم داشت. کمال الدینی اضافه کرد که پس از هر بحران، در روال کلی جامعه احساس تنهایی و ازهم پاشیدگی ایجاد می شود و همه در مسیری قرار می گیرند که ترس هایشان را به یکدیگر انتقال می دهند. او از واژه ای به نام واگیری اجتماعی می گوید که طبق آن وقتی همه اعضای یک شبکه اجتماعی می بینند که گروه مقابل هم این ترس و اضطراب را تجربه می کند، دچار نوعی ترومای جمعی و سوگواری می شوند و جامعه فعالیت های اجتماعی خود را به کندی انجام می دهد. چرا این اتفاق رخ می دهد؟ کمال الدینی پاسخ داد که طبق هرم نیازهای مازلو، نیازهای اجتماعی در جایگاه سوم قرار دارد و ما به عنوان انسان نیازهایی اجتماعی داریم که اصل آن ارتباطات مثبتی در شبکه های اجتماعی اطراف یعنی خانواده، محیط کار و مدرسه است: ما نیاز داریم محیط اجتماع هم این پیوندهای اجتماعی و همبستگی را به ما برگرداند. در شرایط بحران نیاز به تدابیری داریم که با بحران کنار بیاییم. ازجمله این استراتژی ها در روانشناسی جامعه نگر، بحث حمایت اجتماعی است. این حمایت از همین نیازهای اجتماعی ایجاد شده است. این جامعه شناس تاکید کرد که آسیب پذیری به معنی ضعف نیست: اینکه گفته می شود زنان و سالمندان نسبت به گروه های دیگر آسیب پذیرترند به معنای منفعل بودن و کنارگذاشتن آن ها نیست؛ بلکه به این معنی است که برخی گروه ها ویژگی خاصی دارند که آن ها را آسیب پذیرتر می کنند. مثل زنان باردار که نسبت به سایرگروه ها آن ها نسبت به بحران حساس ترند و خدماتی که در این شرایط دریافت می کند، باید متفاوت باشد. زنان سرپرست خانوار یا خودسرپرست هم نسبت به بحران حساس ترند؛ چون احساس تنهایی و ایزوله اجتماعی می کنند و نسبت به سایر گروه ها شبکه خویشاوندی و همسایگی کمتری دارند. کمال الدینی اضافه کرد که در مداخلات روانی و اجتماعی بیشتر به بحث روانشناسی و روانپزشکی بحران و مداخلات روانشناختی پرداخته و حمایت اجتماعی نادیده گرفته می شود: در این بحران ها حمایت اجتماعی با حمایت روانی دچار همپوشانی و درنهایت نادیده گرفته می شود. حمایت اجتماعی مجموعه ای از اطلاعات و باورهایی است که فرد به آن می رسد و متوجه می شود که چقدر در جامعه، خانواده و دوستان حمایت می شود و شبکه روابط اجتماعی اطراف او چقدر گسترده است؟ آیا این شبکه های اجتماعی در شرایط بحران می توانند او را در درون خود حفظ کنند؟ تعداد افراد در شبکه های اطراف مهم نیست، مهم این است که بدانیم در زمان بحران به چند نفر می توانیم تکیه کنیم؟ او این حمایت های اجتماعی را در سه سطح خرد (خانواده)، متوسط (مدرسه و محل کار) و کلان (مددکاران و روانشناسان اجتماع نگر تعریف کرد: هدف این حمایت های اجتماعی این است که دچار خودپنداره مثبت شویم و جامعه در شرایط بحران از هم نپاشد. چقدر مردم برای رفع نیاز خود مشارکت می کنند و همبستگی اجتماعی وجود دارد؟ این ها از شاخص های مهم حمایت اجتماعی اند. نمونه آن هم زمان حمله موشکی اسراییل بود که تعدادی از مردم سعی کردند به افراد تنها زنگ بزنند و به آن ها بگویند که ما در کنارتان هستیم و می توانیم کنارتان باشیم. مردم باید در سطح کلان بدانند که چقدر می توانند به سیستم حمایتی وزارت بهداشت و درمان، هلال احمر و انجمن های مختلف در روزهای بحران اعتماد کنند. او درباره انواع حمایت های اجتماعی توضیح داد و حمایت احساسی و عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی را بخشی از آن ها معرفی کرد. به گفته کمال الدینی، کشوری که با بحران روبه رو می شود، باید سیستم اطلاعاتی منظم و پایدار داشته باشد که مردم در شرایط بحران به آن مراجعه کنند: ما باید در صداوسیما شبکه ای برای بحران داشته باشیم که خبر را از آن دریافت کنیم و نوع اطلاع رسانی آن با شبکه هایی که آن را تفسیر می کنند، متفاوت باشد. تاکید کمال الدینی، دوری از ایجاد دوقطبی در بحران های اجتماعی بود؛ چون این دوقطبی سازی انسجام و یکپارچگی اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد و آن را نادیده می گیرد. او اعتقاد داشت که در این شرایط انجمن های امدادرسان و رسانه ها در بحران نقش مهمی دارند و نباید به این سمت حرکت کنند. او نمونه های ایجاد این دوقطبی را به اشتراک گذاشتن محتواهایی در طول جنگ دانست که استرس و دوقطبی های جامعه را تشدید می کرد؛ روندی که برخلاف توصیه های مربوط به حمایت اجتماعی است، چون هرچه وحدت و انسجام اجتماعی بیشتر باشد، مردم می توانند با فشارهایی که از طریق دشمن و عوامل استرس زا ایجاد می شود، مقابله بهتری انجام دهند. دبیر گروه جامعه شناسی مصایب و بلایای طبیعی انجمن جامعه شناسی کارآفرینی و اشتغال های حمایتی به خصوص از شغل های فصلی، ارتقای سلامت روان در منطقه، استفاده از درمان های گروهی، توانمندکردن گروه های آسیب پذیر، کمک گرفتن از سازمان های مشارکت کننده و حضور در اجتماعات مردمی منطقه بحران زده را بخشی از اقدامات مربوط به حمایت اجتماعی ای دانست که باید قبل و بعد از بحران به مردم ارائه شود: در پروتکل های مطرح شده، موضوع حمایت اجتماعی کمتر دیده شده که شاید یکی از دلایل آن، آشنایی کمتر با آن است. در جنگ ها بیشتر بحث سلامت روان مطرح می شود درحالی که این دو موضوع با هم در ارتباط است. قبل از وقوع یک بحران باید پیوندهای اجتماعی را تقویت کنیم، در مدارس مهارت های زندگی و مدیریت بحران را آموزش دهیم. باید حتماً حمایت های روانی و اجتماعی در بحران به صورت جزیی موردتوجه قرار گیرد. برنامه ملی پاسخ اضطراری نظام سلامت نصیری در این نشست درباره اقدامات دستگاه های مسئول در زمینه خدمات روانی و اجتماعی توضیح داد و گفت: ما از ابتدای جنگ، سیاست ارتباط با دو گروه افراد آسیب دیده و جمعیت عمومی را در پیش گرفتیم. نمونه آن همکاری انجمن های روانشناسان و روانپزشکان و معرفی پلتفرم ایران یار به جمعیت عمومی بود که اطلاعات مورد نیاز مردم به کمک آن در دسترس شان قرار می گیرد. این روزها جلسات خوبی با پلتفرم های اقتصاد دیجیتال مثل دیجی کالا، تپسی و آگاپه برگزار کردیم که بتوانیم محتواهای تولیدشده برای افزایش آگاهی مردم را از طریق آن ها توزیع کنیم. بخشی از خدمات مربوط به گروه های آسیب پذیر در داخل بیمارستان ها و از طریق اداره های مددکاری اجتماعی تخصصی انجام می شود که پروتکل های ویژه ای دارند. افراد آسیب دیده از لحظه ترخیص از بیمارستان به شبکه بهداشت وصل شده و کارشناسان سلامت روان هم ارزیابی های اولیه را انجام می دهند و در صورت نیاز به مراکزی مانند سراج ارجاع داده می شوند. به گفته او بخش دیگری از خدمات مربوط به حمایت های اجتماعی و روانی به افرادی ارائه می شود که خانه های خود را از دست داده و درحال حاضر در 11 هتل شهر تهران اسکان داده شده اند: اختلال استرس پس از سانحه، ابزارهایی برای شناخت دارد و در بسیاری از موارد سریع برچسب آن به افراد زده می شود، درحالی که در هفته های اول بعضی نشانه ها طبیعی است و افراد با کمک خدمات روانی و اجتماعی، از این مراحل عبور می کنند. بخش زیادی از کسانی که در هتل های تهران زندگی می کنند این خدمات را دریافت می کنند و همه فرآیند غربالگری اتاق به اتاق و در همه این 11 هتل انجام و نیازهایشان مشخص می شود. بعد از غربالگری افراد اسکان داده شده در هتل ها، در صورت نیاز به مراکز تخصصی مانند سراج معرفی می شوند. نصیری توضیح داد که مدل این غربالگری در زمان بحران های طبیعی مانند سیل و زلزله متفاوت با روزهای جنگ است؛ روزهایی که با مناطق پراکنده جنگ زده روبه رو بودیم و نیاز به جنس متفاوتی از مداخله داشت: یکی دیگر از اقدامات انجام شده در این مورد، راه اندازی خط 4030 با همکاری بنیاد برکت و وزارت بهداشت بود که تعداد زیادی از همکاران ما در مجموعه سلامت در این خط مشغول به ارائه مشاوره شدند و در ادامه هلال احمر هم به این روند اضافه شد. سازمان بهزیستی هم یکی دیگر از دستگاه هایی بود که با خط 1480، مشاوره های لازم را برای مردم فراهم می کرد. مشاور اجتماعی وزیر بهداشت درباره مراحل حمایت اجتماعی در اسناد مدیریت بحران توضیح داد و از چهار مرحله؛ کاهش خطر، آمادگی، بازیابی و پاسخ گفت. به گفته او، هرآنچه باید برای آمادگی در برابر بحران ها انجام شود، مربوط به مرحله آمادگی است و اقداماتی مثل آموزش و رویکردهای اجتماع محور و شبکه سازی دستگاه ها باید در این مرحله انجام شود. هرچه در این فاز بهتر عمل شود، در زمان پاسخ به بحران، موفق تر خواهیم بود. او تاکید می کند از لحظه ای که یک بحران رخ می دهد، فاز پاسخ آغاز می شود و بسته به نوع آن ادامه دارد. درفاز پاسخ، با محدودیت زمان و منابع روبه رو می شویم و اگر آماده نباشیم، سخت تر از آن عبور می کنیم. گام بعد از پاسخ نیز بازیابی، بازسازی و بازتوانی است و سه مرحله دارد؛ بازیابی اولیه روانی و اجتماعی، میان مدت و همزمان با فرآیند پاسخ و بازیابی بلندمدت که تا زمانی است که جامعه به حالت قبل از بحران برگردد. او از زلزله بم گفت که بیش از 20 سال از آن می گذرد و هنوز بازیابی بلندمدت برای شهر و شهروندان رخ نداده و روابط افراد و زیرساخت های آن هنوز به حالت قبل برنگشته است. نصیری تاکید کرد که در همه این مراحل می توانیم حمایت روانی و اجتماعی داشته باشیم. معاون اجتماعی وزیر بهداشت ادامه داد: امروز ما در مرحله بازیابی پس از جنگ تحمیلی اسراییل به ایران هستیم، اما همزمان در مرحله آمادگی برای جنگ احتمالی و بحران های بعدی هم قرار داریم. این یعنی همزمان که در فرآیندهای حمایت اجتماعی خدماتی را به مردم و امدادگران ارائه می دهیم تا به حالت بهتر از قبل خود برگردند، در مرحله بین بحران قبلی و بعدی هم قرار داریم. چه برنامه هایی برای حمایت روانی و اجتماعی در ایران در فاز پاسخ وجود دارد؟ نصیری توضیح داد: بالاترین سند ما درزمینه مدیریت بحران که همه برنامه های حمایت اجتماعی بحران طبق آن تعریف می شود، سند مدیریت بحران کشور است که سال 98 توسط رییس جمهور وقت ابلاغ شد. زیرمجموعه آن یک سند راهبرد ملی مدیریت بحران و سه برنامه ملی نوشته شده است که در سال 1400 ابلاغ شده است. هرچه امروز دستگاه ها انجام می دهند براساس همین برنامه های ملی است و اجرای آن برای همه دستگاه ها ضروری است. اولین چالش ما این است که هنوز بسیاری از دستگاه ها مسلط به این برنامه نیستند. تغییرات مدیریتی، چالش های جدی ایجاد می کند و افراد از قوانین و تکالیف خود مطلع نیستند. در کنار این سند، دستورالعمل های موضوعی هم وجود دارند؛ نمونه آن برنامه حمایت روانی و اجتماعی وزارت بهداشت است که در سال 1388 نوشته شد. حدود شش سال بعد از زلزله بم طول کشید تا یک برنامه حمایت روانی و اجتماعی نوشته شود. سال 1391 هم سازمان مدیریت بحران یک طرح ملی بازتوانی و آیین نامه ای در این حوزه ابلاغ کرد. برنامه ملی پاسخ نظام سلامت هم در سال 1400 تصویب شد و در چارچوب برنامه ملی پاسخ قرار دارد که سالانه بازنگری می شود. یکی از دستورکارهای وزارت بهداشت بعد از جنگ این است که با همکاری دستگاه های دیگر این برنامه ملی را بازبینی کند تا به نیازهایی که تا امروز کشور تجربه نکرده، پاسخگو باشد. نصیری جزییاتی از برنامه ملی پاسخ اضطراری نظام سلامت را هم توضیح داد که طبق آن، خدمات مددکاری اجتماعی مستمر به بازماندگان دیده شده است و آن ها مکلف شده اند برای مشکلات اقتصادی و اجتماعی بازماندگان، برنامه ریزی کنند: علاوه بر جمعیت آسیب دیده، همه گروه هایی که به آن ها خدمت رسانی کردند هم باید موردتوجه قرار گیرند و آموزش های خودمراقبتی دریافت کنند. آن ها باید آماده مواجهه با بحران باشند و تاب آوری روانی و اجتماعی خود را افزایش دهند. وقتی افراد وارد میدان می شوند بحث پیشگیری از آسیب های احتمالی هم مطرح می شود. در زمان جنگ باتوجه به نیازهای این بحران، آموزش هایی را برای مددکاران اجتماعی فعال در وزارت بهداشت، هلال احمر و بهزیستی انجام دادیم. در جریان حملات اسراییل به ایران، سازمان های بهزیستی و هلال احمر هم دستورالعمل هایی برای ارائه حمایت های روانی و اجتماعی در دستور کار قرار دادند و تیم های سحر از سوی هلال احمر و تیم های محب از سوی بهزیستی فعال شدند. این تیم ها دستورالعمل هایی دارند که زیرمجموعه برنامه ملی پاسخ نظام سلامت پیش بینی شده است. علاوه بر این در وزارت بهداشت هم راهنمای مداخلات تخصصی برای مددکاران اجتماعی وجود دارد که سال 1400 ابلاغ شد. نصیری اعلام کرد که مسئول اصلی ارزیابی سریع نیازهای روانی و اجتماعی، وزارت بهداشت است و چهار کارکرد اصلی دارد که غربالگری جمعیت آسیب دیده و مداخلات روانی و اجتماعی برای گروه های آسیب دیده و امدادگران هم بخشی از آن است: ما تلاش می کنیم بُعد سلامت اجتماعی را به کمک سازمان بهزیستی و انجمن های تخصصی مثل انجمن مددکاران اجتماعی تقویت و از مشارکت بیشتر دستگاه ها استفاده کنیم. مداخلات حمایت روانی و اجتماعی در بحران ها سه بعد دارد؛ روانشناس، پزشک یا روانپزشک و مددکار اجتماعی که مجموع فعالیت های آن در ترکیب بین دستگاه های وزارت بهداشت، هلال احمر و بهزیستی انجام می شود. هرچه این تیم ها از قبل بهتر کار کرده باشند، می توانند ابعاد جسمی و روانی را بهتر پوشش دهند. مهم ترین چالش ما در ارزیابی سریع حمایت های روانی و اجتماعی، داده و اطلاعات است و حتماً در ارائه خدمات هم چالش هایی ایجاد می شود؛ چون ممکن است به برخی افراد دسترسی نداشته باشیم. |