تابستان سختی در پیش است. کمبود آب و انرژی، آلودگی ناشی از ریزگردها و دود حاصل از سوختن عرصه های خشکیده، بحران های پی در پی را رقم می زند. موج گرمایش جهانی نیز این شرایط را تشدید کرده است. اثرات تغییر اقلیم دیگر مجالی برای تردید یا انکار باقی نگذاشته و فرصتی به مخالفان یا کسانی که این پدیده را دروغی ساخته کشورهای پیشرفته می دانند، نمی دهد. در چنین شرایطی، بخش های مختلف اقتصادی سال هاست تلاش دارند تا خود را با شرایط جدید تطبیق داده و از این طریق تاب آوری خود را افزایش دهند. به گزارش اعتماد، یکی از این بخش ها، که از قضا از آسیب پذیرترین بخش هاست، گردشگری است. در گفت وگو با محمد جهانشاهی دبیر کمیته ملی طبیعت گردی و گردشگری سبز وزارت میراث فرهنگی، که در سال های اخیر تلاش زیادی برای گسترش گردشگری پایدار در کشور داشته، به موضوع تطبیق پذیری گردشگری در مقابل تغییرات پرداختیم. جهانشاهی در این گفت وگو درباره اینکه گردشگری سبز در ایران به عنوان راهی برای برون رفت از برخی بحران های این بخش، تا چه اندازه توسعه پیدا کرده و در حال حاضر در چه شرایطی است گفته است. کمبود آب و انرژی شکل بحرانی به خود گرفته است؛ موضوعی که در بخش های مختلف تاثیرات غیرقابل انکاری دارد، از جمله در گردشگری. به نظر شما، این کمبود تا چه اندازه می تواند بر مشکلات موجود این بخش دامن بزند؟ این دو منبع حیاتی را باید نقش آفرینانی سرنوشت ساز در گردشگری دانست؛ چرا که گردشگری فعالیتی است که در بستر واقعی و فیزیکی اتفاق می افتد. ساختاری انسان محور دارد و ذات آن مبتنی بر جابه جایی در محیط های واقعی است. ممکن است در تسهیل برخی فرآیندها، محیط های مجازی نقشی مهم ایفا کنند، اما تا زمانی که جابه جایی و حضور فیزیکی در یک محیط رخ ندهد، چیزی به نام گردشگری معنا پیدا نمی کند. این یعنی گردشگری، به شدت وابسته به منابع، به ویژه منابع باکیفیت است. چنین بحران هایی تمام طول زنجیره تأمین و ارزش گردشگری را تحت تأثیر قرار می دهند؛ از تأمین منابع اولیه گرفته تا تولید و عرضه محصول نهایی، و در نهایت، تقاضا و خرید این محصول از سوی گردشگران. این تأثیرات چگونه و به چه شکل خود را نشان می دهند؟ ما شاهد اثرات جدی ناشی از کمبود منابع آبی هستیم. این شرایط، حاصل روندی ناگهانی نیست بلکه دهه هاست نشانه های آن بروز پیدا کرده اند. در 50 سال گذشته، به طور میانگین هر سال یک میلی متر از میزان بارندگی های کشور کم شده است. در برخی سال ها، میزان بارندگی به زیر 140 میلی متر رسیده، در حالی که میانگین میان مدت کشور حدود 250 میلی متر است؛ عددی که تنها یک سوم میانگین جهانی یعنی حدود 700 میلی متر را تشکیل می دهد. این یعنی آب باید یکی از اصلی ترین دغدغه ها - و شاید مهم ترین آنها- در کشور پهناور ما باشد. تأثیر این بحران ها را از دهه 80 شمسی به بعد، به صورت ملموس در گردشگری شاهد بودیم. برای نمونه، پس رفت سواحل دریاچه ارومیه موجب شد این پهنه ارزشمند از فهرست مقاصد گردشگری حذف شود. در ادامه نیز، در یکی از مهم ترین باغ شهرهای تاریخی کشور یعنی اصفهان، که از مقاصد اصلی گردشگران داخلی و خارجی است، شاهد قطع جریان آب در زاینده رود بودیم. این تحولات، نخست باعث کاهش کیفیت مقصد و تجربه گردشگر می شوند، اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود. گرد و غبار، افزایش دما، و بدتر از همه، پدیده فرونشست از جمله پیامدهای تداوم برداشت بی رویه از منابع آبی زیرزمینی هستند که پایداری بستر طبیعی را تهدید می کنند. بر اساس مطالعه مرکز تحقیقات راه و مسکن، از حدود 65 سایت میراث جهانی کشور، 27 سایت در مناطق با خطر بالای فرونشست قرار دارند. در مجموع، این شرایط نزدیک به 4000 سایت گردشگری شامل آثار تاریخی، فرهنگی، روستایی و طبیعی را در معرض تهدید قرار داده است. این آمار جای تأمل دارد و نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت، به ویژه که به تبع آن زیرساخت ها و تأسیسات گردشگری کشور نیز در معرض آسیب هستند. در حوزه انرژی هم با نوع دیگری از بحران مواجه هستیم. جدا از افزایش هزینه تمام شده محصولات گردشگری، تأمین نشدن به موقع و پایدار انرژی، تأثیر جدی بر چرخه خدمات و زنجیره تأمین می گذارد. همین چالش ها موجب شده در سطح جهانی، جریان هایی در گردشگری شکل بگیرند که بهینه سازی مصرف منابع را هدف قرار داده اند. امروز توسعه گردشگری پایدار و گردشگری سبز نه تنها مفاهیمی پذیرفته شده اند، بلکه به ضرورتی اساسی برای ادامه حیات این بخش بدل شده اند. باور به این رویکرد، که هم اقتصادی است و هم زیست محیطی، از نبود منابع یا تسهیلات مهم تر است. چون اگر این باور در میان مدیران و فعالان گردشگری شکل بگیرد، روش های موثر و کم هزینه تری مانند آموزش و آگاهی بخشی به پرسنل را در پیش می گیرند؛ اقدامی که با وجود تأثیر بالای آن، هزینه چندانی هم ندارد. در سال های اخیر، به ویژه در سه سال گذشته، موضوع گردشگری پایدار بیشتر مورد توجه قرار گرفته است و شما نیز یکی از چهره های اصلی فعال در این حوزه هستید. با توجه به شرایطی که اشاره کردید، این موضوع تا چه اندازه پیش رفته و در چه موقعیتی قرار داریم؟ در سال های اخیر این رویکرد بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. البته در گذشته نه چندان دور نیز در مقاطعی به این موضوع پرداخته شد، اما آن پیگیری ها استمرار نداشت و متأسفانه در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها نهادینه نشد. امروز هم با وجود اهمیت روزافزون موضوع، هنوز نمی توان گفت که بحث گردشگری پایدار به یک مساله جدی و ملی تبدیل شده است. واقعیت این است که تلاش هایی که در سه سال گذشته صورت گرفته، اگرچه کم کم در برخی بخش ها آثار خود را نشان می دهد، اما هنوز آنگونه که باید و شاید، شاهد مشارکتی معنادار یا اتخاذ تدابیر مسوولانه و منسجم نیستیم. چرا؟ به نظر شما، اصلی ترین دلیل چیست؟ چرا با وجود ملموس بودن این مساله، هنوز آن طور که باید، جدی گرفته نمی شود؟ دلایل مختلفی برای این وضعیت وجود دارد و هر یک از این عوامل، با شدت و تأثیر متفاوت، در شکل گیری آن نقش دارند. برای نمونه، سرانه مصرف آب شرب در ایران (در بخش های خانگی و غیره) بیش از 230 لیتر در شبانه روز است؛ عددی که به مراتب بالاتر از میانگین جهانی - یعنی حدود 150 لیتر- است. در زمینه مصرف انرژی نیز، شدت مصرف در ایران تقریبا دو برابر میانگین جهانی است. به بیانی دیگر، ما عملا یکی از سردمداران بهره وری پایین انرژی در جهان هستیم. این الگوی رفتاری، یعنی مصرف بالا و توجه اندک به بهره وری، به سایر بخش ها از جمله گردشگری هم سرایت کرده است. متأسفانه در کشور ما، برخلاف بسیاری از کشورها - حتی کشورهای در حال توسعه - گردشگری پرمصرف تر، آلاینده تر و کم بازده تر است. علاوه بر این، بخش زیادی از تأسیسات گردشگری، به ویژه هتل های پنج ستاره که از اصلی ترین مراکز مصرف منابع در زنجیره خدمات گردشگری هستند، فرسوده هستند. تأسف بارتر اینکه حتی تأسیسات جدید نیز معمولا به صورت سیستماتیک به سمت افزایش بهره وری و بهینه سازی مصرف منابع جهت دهی نشده اند. عمر مفید ساختمان ها کوتاه است، پِرت مصالح در دوره ساخت و اتلاف منابع در زمان بهره برداری بالاست و در کل، مدیریت بهینه و رویکرد بهره ورانه هنوز به یک مساله جدی در گردشگری ما تبدیل نشده است. چرا این جریان شکل نگرفته است؟ شما هم اذعان دارید که هنوز در موقعیت قابل قبولی نیستیم. دلیل اصلی چیست؟ همانطور که پیش تر اشاره کردم، دلایل متعددی در این وضعیت نقش دارند. متأسفانه گردشگری در کشور ما دهه هاست با فراز و نشیب های جدی مواجه بوده و همین مساله موجب شده که از جریان های روز دنیا و حتی در مقایسه با رقبای منطقه ای، دچار عقب ماندگی عمیق کمی و کیفی شویم. در همه جای دنیا، گردشگری یکی از اولین بخش هایی است که در برابر بحران ها آسیب پذیر است، و این موضوع در کشور ما هم صدق می کند. در دو دهه گذشته، به ویژه از سال 2012 به بعد که رکورد یک میلیارد گردشگر بین المللی ثبت شد، جریان های نوین در حوزه گردشگری جهانی شکل گرفتند که باعث تحولات گسترده ای شده اند. به ویژه در حوزه هوشمندسازی خدمات، که افزایش چشمگیر کیفیت، بهره وری و تطبیق پذیری با فناوری را در پی داشته است. نمونه های بارز این تحول را می توان در چین، ژاپن، دوبی و دیگر کشورهای پیشرو مشاهده کرد. ما در این مدت با انواع بحران های داخلی و بین المللی مواجه بوده ایم، که نه تنها تاب آوری گردشگری را کاهش داده، بلکه ضریب زیان را نیز بالا برده است. این شرایط پیوسته بخش حاکمیتی، خصوصی و غیردولتی را درگیر عبور از چالش های ناشی از بحران ها کرده و مانع از توسعه راهبردی شده است. در کنار این، نبود آینده نگری در میان تصمیم سازان و سیاست گذاران، یکی دیگر از موانع جدی بوده است. به عبارت دیگر، ما یا نخواسته ایم یا نتوانسته ایم سرمایه گذاری های دولتی و خصوصی را در مسیر پایداری و بهینه سازی هدایت کنیم. به عنوان مثال، امروز شاهدیم که بسیاری از هتل ها و تأسیسات گردشگری، با اینکه عمری کمتر از 20 سال دارند، فاقد سیستم های مدیریت منابع مانند شبکه های جداکننده آب خاکستری یا سامانه های بازچرخانی آب هستند. موضوعاتی که در دنیا امری بدیهی و رایج اند. این ضعف، پیش از هر چیز، ناشی از کاستی در فرآیند صدور مجوزها و تأیید طرح هاست. از طرفی، الگوهای ناکارآمد معماری و ساخت وساز غیر بهینه نیز مزید بر علت شده اند؛ به طوری که امروز یک هتل پنج ستاره در ایران، در مقایسه با نمونه مشابهش در ترکیه، گاه تا 30 درصد بیشتر منابع مصرف می کند. در نتیجه، این ایراد ابتدا متوجه نهادهای متولی و البته خود ماست. چرا که می توانستیم با چند اصلاح ساده در طرح ها یا صدور دستورالعمل هایی مشخص، مسیر سرمایه گذاری را به سمت بهره وری و پایداری سوق دهیم. ممکن است در نگاه اول این رویکردها باعث افزایش هزینه های اولیه شوند، اما در میان مدت - حتی در سال های ابتدایی بهره برداری- با کاهش مصرف منابع، هزینه های جاری کاهش یافته و قیمت تمام شده کمتر و در نتیجه، حاشیه سود سرمایه گذار افزایش پیدا می کند. برای نمونه، هزینه سالانه آب و انرژی در یک هتل پنج ستاره به ازای هر تخت، به طور میانگین کمتر از 20 میلیون تومان نیست. ما حتی هتلی در جنوب کشور داریم که بیش از 3 میلیارد تومان در سال فقط برای آب هزینه می کند. از سوی دیگر، نگاه دولت به گردشگری همواره حمایتی بوده است. از زمان تصویب قانون ایرانگردی و جهانگردی در سال 1370 تاکنون، همواره تلاش شده هزینه های آب و انرژی برای واحدهای گردشگری در پایین ترین تعرفه ها محاسبه شود. این مساله، اگرچه در ظاهر حمایتی به نظر می رسد، اما باعث شده هزینه واقعی منابع طبیعی در ساختار مالی این صنعت به درستی دیده نشود. هرچند در زمان هایی که افزایش قیمت رخ می دهد، همین هزینه ها هم محل اعتراض می شوند. در نهایت، این نگاه حمایتی دوگانگی خطرناکی ایجاد کرده است؛ از یک سو، هزینه های منابع طبیعی دیده نمی شوند، و از سوی دیگر، همین منابع حیاتی بیش از حد مصرف می شوند، بدون اینکه الزام یا انگیزه ای برای اصلاح الگو وجود داشته باشد. یعنی شما معتقدید که این حمایت ها نباید اعمال شوند؟ پس نقش دولت در این زمینه چیست؟ در بسیاری از کشورها، دولت ها با ابزارهای مختلف از توسعه گردشگری حمایت می کنند. اصل حمایت دولت ها از گردشگری، نه تنها لازم، بلکه در بسیاری از شرایط واجب و حیاتی است. ما در دنیا، و به ویژه در منطقه، نمونه های موفقی از این حمایت ها را شاهد بوده ایم. کشور ترکیه یکی از بهترین مثال هاست. این کشور طی بیست سال گذشته توانسته جایگاه خود را تا رتبه پنجم جهانی در گردشگری ارتقا دهد، و سالانه بیش از 55 میلیون گردشگر جذب کرده و درآمدی بالغ بر 50 میلیارد دلار از این صنعت به دست می آورد. اما نقد من به بخش دیگری از این ماجراست. حمایت دولت ها نباید یک طرفه و بی قید و شرط باشد. وقتی منابعی مانند آب و انرژی با یارانه بالا و تعرفه های ترجیحی در اختیار گردشگری قرار می گیرد، انتظار می رود در سمت تقاضا نیز معیارهایی برای مصرف بهینه منابع تعریف شود. یعنی همانطور که دولت حمایت می کند، باید الزاماتی نیز برای بهینه سازی مصرف لحاظ شود. اگر دولت امکانات و تسهیلاتی برای رسیدن به این هدف هم فراهم کند، بسیار بهتر است. اما متأسفانه تاکنون این موضوع به درستی در سیاست گذاری ها و مطالبه گری ها وارد نشده است. واقعیت این است که تا به حال، بخش عمده مطالبات فعالان گردشگری در کشور ما عمدتا بر کاهش تعرفه ها و افزایش یارانه ها متمرکز بوده است، در حالی که بحث اصلاح الگوهای مصرف یا افزایش بهره وری به ندرت به عنوان یک مطالبه جدی از سوی این بخش مطرح شده. و این روند، متأسفانه همچنان ادامه دارد. شما در این رابطه چه برنامه هایی داشته یا دارید؟ نقش شما و بخش های مرتبط با این موضوع در ساختار حاکمیتی چیست؟ چرا این دغدغه ای که به آن اشاره کردید، هنوز به یک مطالبه یا جریان عمومی تبدیل نشده است؟ واقعیت این است که از نظر ساختاری و سیستماتیک، هنوز رفتارها و سیاست های جدی و هدفمندی در این زمینه شکل نگرفته اند. به عنوان مثال، در حال حاضر شاید بتوان گفت اصلی ترین بخش یا حتی فردی که به طور مستقیم با مباحثی چون گردشگری پایدار و مشخصا گردشگری سبز درگیر است، کمیته ملی طبیعت گردی است. اما نکته اینجاست که در شرح وظایف رسمی این کمیته، نه به صراحت به بهینه سازی مصرف منابع پرداخته شده، و نه حتی عنوان سبز به صورت مشخص گنجانده شده است. به بیان دقیق تر، این ساختاری که امروز درگیر این موضوعات است، برآمده از دغدغه های شخصی و همراهی معاون وقت گردشگری کشور در سال 1402 بوده است؛ نه نتیجه یک برنامه ریزی ساختاریافته یا سیاست گذاری بلندمدت. البته در برخی حوزه ها، حمایت هایی از سوی برخی مدیران وزارت گردشگری و اقداماتی در جهت توسعه گردشگری پایدار صورت گرفته است. برای نمونه، برنامه هایی نظیر شناسایی و معرفی روستاهای جهانی گردشگری، یا استانداردسازی تاسیسات گردشگری که برخی آیتم های آن به صورت غیرمستقیم در جهت مصرف بهینه منابع عمل می کنند. این اقدامات، گام هایی در مسیر توسعه گردشگری سبز محسوب می شوند. اما واقعیت این است که در مقیاس کلی گردشگری کشور، این برنامه ها هنوز نقش گسترده و اثرگذاری ایفا نمی کنند. به ویژه اگر تمرکز را بر دو موضوع آب و انرژی بگذاریم که امروز به مسائل اصلی و حیاتی کشور تبدیل شده اند و قطعا در آینده نیز اهمیت بیشتری خواهند یافت. در نهایت، باید گفت که سطح اهمیت این موضوعات، بیش از هر چیز به نگرش و اولویت بندی افراد صاحب تصمیم بستگی دارد. اگر این دغدغه در میان تصمیم سازان شکل نگیرد، سیاست گذاری و برنامه ریزی نیز در مسیر پایداری حرکت نخواهد کرد، حتی اگر برخی اقدامات جزیی و پراکنده انجام شود. در این مدت چه اقداماتی انجام شده است؟ و از نظر شما، برای شکل گیری روندهای مناسب در گردشگری کشور، چه باید کرد؟ در چند بخش، فعالیت های جدی و هدفمندی را دنبال کردیم. از همان ابتدا، تلاش ما بر این بود که سطح آگاهی عمومی نسبت به موضوع گردشگری سبز و پایدار افزایش پیدا کند. در همین راستا، نشست های کوچک تخصصی و همایش های بزرگ تری را برنامه ریزی و اجرا کردیم. از ظرفیت علمی برخی نهادهای تخصصی نیز بهره گرفتیم و در همین چارچوب، تفاهم نامه های همکاری مشترکی با نهادهایی نظیر: شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور؛ سازمان انرژی های نو ایران (سانا)؛ صندوق ملی محیط زیست؛ شرکت ملی گاز ایران و ... امضا کردیم. این همکاری ها با حضور تشکل های حرفه ای مرتبط، به ویژه هتلداران و فعالان بوم گردی کشور انجام شد. در این مسیر، چندین نشست مشترک نیز به میزبانی بخش خصوصی و دولتی برگزار کردیم. همچنین اقدام به شناسایی افراد، مجموعه ها و واحدهای خدماتی کردیم که به طور واقعی و عملی، به موضوع بهینه سازی مصرف منابع و توسعه پایدار اهمیت می دادند، و از آنها به روش های گوناگون تقدیر به عمل آمد از جمله: اهدای جایزه ملی وجدان محیط زیست ؛ قدردانی از سوی مقامات عالیرتبه دولتی و خصوصی؛ تقدیر از فرودگاه ها، شرکت های هواپیمایی و ریلی که نگاه مثبتی به مقوله گردشگری سبز داشتند. در حوزه تولید محتوا و فعالیت رسانه ای هم اقدامات موثری انجام شد. در بخش آموزش، گام هایی برداشته شد و با مشارکت انجمن های تخصصی، از جمله انجمن مدیریت سبز ایران، برنامه های آموزشی مشترکی برگزار کردیم. از جمله اقدامات مهم دیگر، می توان به تدوین نسخه اولیه آیین نامه نحوه اعطای نشان سبز گردشگری کشور اشاره کرد. همچنین، شهرهای مشهد و شیراز به عنوان شهرهای پایلوت گردشگری سبز انتخاب شدند و پروژه هایی در این زمینه آغاز شده است. در کنار همه این ها، موضوع ورود تأسیسات گردشگری -به ویژه بوم گردی ها- به حوزه تولید برق خورشیدی نیز دوباره در دستور کار قرار گرفته، و امیدواریم با فراهم شدن شرایط، به ویژه تأمین تسهیلات ارزان قیمت و قابل دسترس، این پروژه ها عملیاتی شوند. به نظر می رسد همین کارهایی که اشاره داشتید هم می توانست اثر بخشی بیشتری داشته باشد، اما چرا اینگونه نیست و ما نشانه های واضحی از این رویه ها نمی بینیم؟ اول اینکه، همان گونه که پیش تر اشاره کردم، این موضوع هنوز تبدیل به مساله نشده است. بخشی از این کارها به نتیجه مطلوب نرسیدند، چون حمایت سیستماتیک ندارند و می تواند به سادگی با تغییر فرد یا افراد به فراموشی سپرده شود یا حداقل اهمیت آن کاهش پیدا کند. مثلا در بحث شهرهای پایلوت، مشهد حرکت هایی را شروع کرد. جلساتی با حضور بخش های مرتبط و نهادهای متولی برگزار شد و شاهد نزدیک شدن دغدغه ها در مباحثی چون بهینه سازی مصرف آب، گاز و برق بودیم، اما این روند در نقطه ای متوقف شد. همچنین شیراز، با اینکه از طرف مجمع شهرداران آسیایی، پایتخت محیط زیست در سال 2024 معرفی شده بود، حرکتی انجام نداد. هرچند مشهد در بحث بهینه سازی مصرف آب هتل ها تجربه های خوبی دارد. چرا این برنامه ها که می توانند بسیار موثر باشند، موفق به اجرا نشدند و بازخورد مناسبی نگرفتند؟ اجرای این برنامه ها نیازمند حمایت های جدی از طرف نهادهای بالادستی و به گونه ای بالاترین مقامات این نهادها است. این حمایت شکل نگرفت و با تغییر دولت، مشمول گذر زمان شد و با تغییر مدیران و حتی کارشناسان آگاه به موضوع، در نهادهای مرتبط، عملا متوقف می شود یا کند پیش می رود. حتی پیش از تغییر دولت، شاهد تغییراتی در نهادهای حامی برنامه بودیم که تأثیر منفی جدی در روند اقدامات داشت. پیش بینی شما با توجه به شرایطی که اشاره داشتید چیست؟ چه سرنوشتی پیش پای گردشگری کشور قرار دارد؟ مسائلی که اشاره کردم، اگرچه باید گسترده تر و با جدیت بیشتری مورد توجه فعالان گردشگری در بخش دولتی و خصوصی قرار گیرد، اما تا همین جا هم شاهد برخی اتفاقات خوب و امیدوارکننده هستیم؛ حتی اگر روند پیشرفت کند یا ناقص باشد. به طور مثال، ما یک برنامه اقدام فوری با رویکرد بهبود شاخص های پایداری در گردشگری کشور داریم که شامل 60 اقدام در محورهای 9گانه معاونت گردشگری کشور است. این برنامه تلاشی است برای بهبود رویه ها و گسترش این رویکرد در دل برنامه های جاری و ساری بخش دولتی. به عنوان نمونه، توجه جدی تر به شاخص های مربوط به بهینه سازی مصرف آب و انرژی در فرآیندهای استانداردسازی که حرکتی در راستای الزام بیشتر و افزایش وزن این شاخص ها در مسیر استانداردسازی است، اکنون توسط همکاران بخش های نظارتی و تدوین استانداردها با جدیت بیشتری دنبال می شود. همچنین در بخش آموزش و توسعه گردشگری داخلی نیز حرکت هایی آغاز شده است. در حوزه ای دیگر، پروژه مهمی در دست اجراست که حاصل آن تدوین استانداردهای معیار مصرف انرژی و تعریف برچسب انرژی ساختمان هتل ها خواهد بود. این پروژه توسط شرکت بهینه سازی مصرف سوخت اجرا می شود و با مشارکت جامعه هتلداران کشور و تعدادی از هتل های مسوولیت پذیر همراه است. ما نیز نقش هماهنگ کننده و تسهیل گر را ایفا می کنیم. در این پروژه، 100 هتل کشور در 5 اقلیم و در کلاس های مختلف مورد سنجش قرار خواهند گرفت. تاکنون حدود 30 درصد پیشرفت داشته و امیدواریم تا پایان سال به اتمام برسد تا پس از طی فرآیندهای قانونی، مبنایی برای صاحبان این کسب وکار در رابطه با میزان مصرف و چگونگی مدیریت انرژی باشد. اتفاق مهم دیگر این است که برنامه مشترکی را با پلتفرم ها یا سکوهای رزرو آنلاین اقامت کشور آغاز کرده ایم. با اصلی ترین بازیگران این حوزه مکاتبه و گفت وگو کرده ایم. هدف از این همکاری، جریان سازی سفرها و خدمات سبز است؛ جایی که هر سال میلیون ها رزرو و سفر در این بسترها شکل می گیرد. قابلیت های مهمی از جمله ارتباط و دسترسی به گردشگران و میزبان ها وجود دارد و زمینه مشارکت و خلاقیت فراهم شده است. در اینجا لازم است از پلتفرم هایی مانند اسنپ تریپ، جاجیگا، هومسا و شب نام ببریم چرا که این پلتفرم ها کار ارزشمندی را شروع کرده اند که نهایتا به کاهش دغدغه های جدی خواهد انجامید و تغییر در الگوهای رفتاری به سمت پایدارسازی بیشتر را به همراه دارد. این موضوع هم از نظر فرهنگی، هم اقتصادی، اجتماعی و هم زیست محیطی بسیار ارزشمند است. جلسات کارشناسی برگزار شده، مسائل طرح شده و بخش های مرتبط در این سکوها در حال طراحی برنامه هایی برای سوق دادن جامعه میهمان و میزبان به سمت بهینه سازی مصرف منابع، توجه به جوامع محلی و گسترش فرهنگ گردشگری سبز هستند. فکر می کنم از همین روزها رفته رفته شاهد حرکت هایی در این زمینه باشیم. این یکی از جدی ترین و موثرترین برنامه های ماست. گردشگری باید پیشگام در تغییر رویه ها باشد. این بخش می تواند نقش بسیار موثری در سرنوشت و آینده کشور ایفا کند. چرا که هم به عنوان بخشی آسیب پذیر که آسیب های جدی را تجربه کرده، با پیشگامی خود می تواند الگویی برای سایر بخش ها باشد و از طرف دیگر به واسطه ارتباط مستقیم با بخشی از جامعه، خود بستر و عاملی برای ترویج و گسترش این فرهنگ در جامعه شود. جدا از توجه به مسوولیت اجتماعی گردشگری نسبت به این وضعیت، توجه به این رویکرد از منظر اقتصادی نیز برای گردشگری اثرات کوتاه مدت و بلندمدت مثبتی به همراه دارد که در نهایت ارزش های زیست محیطی را نیز به همراه خواهد داشت. امروز شاید با شرایط مناسب تری امکان تغییر رویکرد وجود داشته باشد؛ بنابراین نباید این فرصت رو به پایان را نادیده بگیریم. |