روزنامه خراسان در یادداشتی به انتقاد از اظهارات اخیر سعید جلیلی مبنی بر مقایسه ضعیت امروز ایران با گوساله پرستی بنی اسراییل پرداخته است. این روزنامه نوشت: مقایسه آقای سعید جلیلی در اظهاراتی عجیب گفته است: بنی اسراییل پس از پیروزی بر فرعون، وقتی 40 روز پیامبرشان به کوه طور رفت، گوساله پرست شدند. عده ای نیز امروز پس از این که دشمن در وسط مذاکرات به ما حمله کرد و ملت ایران پیروز شد، مجدد دم از مذاکره می زنند . سخنان اخیر جلیلی که وضعیت امروز ایران را با ماجرای گوساله پرستی بنی اسراییل پس از 40 روز غیبت حضرت موسی (ع) مقایسه کرده اند، از چند منظر اساسی قابل نقد است: 1- قیاس های تاریخی و ارجاع به الگوهای دینی، اگر بدون دقت و فهم عمیق از بافت معنایی به کار گرفته شوند، می توانند به تحریف یا تخفیف مفاهیم مقدس بینجامند. در این مورد خاص، تمثیل مذکور بر فرض غیبت رهبری بنا شده، حال آن که رهبر حکیم انقلاب نه تنها در عرصه فرماندهی کلان کشور حضور فعال دارند، بلکه راهبردهای اساسی را شخصاً ترسیم و مجریان را هدایت می کنند. واکنش های تند جریان نزدیک به جلیلی نسبت به انتصاب علی لاریجانی به دبیری شورای عالی امنیت ملی نیز گرچه می تواند از اختلاف نظر سیاسی ناشی شده باشد، اما نباید به بهانه ای برای القای تردید نسبت به جایگاه و نقش فرمانده کل قوا در رأس ساختار تصمیم گیری بدل شود مگر آن که قائل به وجود دوگانگی مدیریتی در کشور باشند که خود ادعایی سنگین و پرهزینه است. 2- ملت بزرگ ایران، نه تنها هرگز در ورطه ای مشابه گوساله پرستی بنی اسراییل سقوط نکرده، بلکه در سخت ترین شرایط، با ایمان و وفاداری کم نظیر، در کنار نظام و کشور خود ایستاده است. این پایداری، در حالی رخ داده که کشور همزمان با فشارهای طاقت فرسای خارجی و مشکلات انباشته داخلی روبه رو بوده است؛ شرایطی که به خودی خود می توانست زمینه ساز گلایه های بحق و حتی دل زدگی شود. با این همه، مردم ایران به جای عقب نشینی، با انسجام و همدلی، صفوف خود را فشرده تر کردند و طرح ها و اهداف دشمن را ناکام گذاشتند. این نوع بیان و تمثیل از زبان آقای جلیلی، نه تنها بی انصافی، بلکه ناسپاسی آشکاری نسبت به فداکاری جمعی یک ملت است که در بزنگاه های تاریخی، از عزت و استقلال خود پاسداری کرده است. آنچه رخ داد، همان است که رهبر حکیم انقلاب در پیام اخیرشان توصیف کردند: تبریک سوم، تبریک اتحاد و اتفاق فوق العاده ملت ایران است… یک ملت در حدود 90 میلیون جمعیت، یکپارچه، یک صدا، شانه به شانه… از رفتار نیروهای مسلح حمایت کردند… ملت ایران بزرگواری و شخصیت برجسته خود را نشان داد… و بحمدا… این اتفاق افتاد. این سخن، سندی تاریخی بر حقیقتی است که نباید با تمثیل های ناروا مخدوش شود. 3-تصمیم گیری در باب مذاکره، سازوکار و متولی مشخص دارد. این تصمیم ها در چارچوب هدایت و سیاست گذاری کلان رهبر حکیم انقلاب اتخاذ می شود و هرگاه اراده و تشخیص نهایی بر انجام یا توقف مذاکره قرار گیرد، ما به عنوان نیروهای وفادار به انقلاب، به آن التزام عملی داریم. از این رو، قیاس مذاکره که ماهیتی نسبی و تابع شرایط دارد با گوساله پرستی که انحرافی مطلق و نفی کامل توحید است، قیاسی مع الفارق و بی وجه است. در منطق اداره کشور، اصل بر تأمین منافع ملی است و ابزارهایی چون مذاکره یا مقابله نظامی، بسته به مقتضیات زمان و مکان، مشروعیت و اولویت می یابند. به همین دلیل، رهبر انقلاب در آخرین سخنرانی خود با صراحت فرمودند: ما هم در میدان دیپلماسی، هم در میدان نظامی، هر وقت وارد بشویم، با دست پر وارد خواهیم شد. خلاصه آن که موسای ایران این جاست، نه در غیبت کوه طور، که در متن میدان، در قلب تصمیم گیری های سرنوشت ساز و در کنار ملتی که در سخت ترین آزمون ها ایمان خود را به او و راه او ثابت کرده اند. این ملت، او را نه صرفاً یک رهبر سیاسی، که راهنمایی الهام بخش و ستون خیمه عزت ملی می دانند. پس از جنگ اخیر، هم صدایی و ایمان مردم به این مرد بزرگ، سیمای تازه ای از پیوند عمیق رهبری و امت را نمایان کرد. بله موسی این جاست و ملت مومن به اویند. |