فرارو- در شرایطی که برخی گمانه زنی ها معتقدند خطر شکسته شدن آتش بس ایران و اسراییل وجود دارد، مسئله احتمال فعال سازی مکانیسم ماشه نیز مورد توجه است. کاظم غریب آبادی، معاون حقوقی و بین الملل وزارت امور خارجه معتقد است اروپایی ها به لحاظ قانونی حق فعال سازی این مکانیسم را ندارند. به گزارش فرارو، غریب آبادی گفته است: نامه ای با امضای وزیر امور خارجه به دبیرکل سازمان ملل و اعضای شورای امنیت فرستادیم و اعلام کردیم که فعال سازی اسنپ بک غیرقانونی و غیر حقوقی است. اروپایی ها حقی در این راستا یعنی برای فعال سازی اسنپ بک ندارند، چرا که به تعهدات خود تحت تفاهم هسته ای عمل نکردند. با این وجود شرایط سیاست خارجی کشور به ویژه با توجه به توقف مذاکرات با ایالات متحده و نامشخص بودن تکلیف دقیق آتش بس، بسیار پیچیده به نظر می رسد. قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین خارمیانه وزارت امور خارجه و دیپلمات با سابقه ایرانی در مالزی و یونان در گفت و گویی تفصیلی با فرارو به تحلیل وضعیت موجود پرداخته است: دیپلماسی پیش و پس از جنگ یکسان نیست قاسم محبعلی به فرارو گفت: مسئله این است که اکنون در شرایط خاصی قرار داریم. طبیعتا تا پیش از این که جنگی رخ دهد، شرایط متفاوت بود و اکنون شرایطی دیگر در جریان است. البته این به معنای بی اثر بودن دیپلماسی نیست. دیپلماسی هم ابزاری است برای جلوگیری از جنگ و هم پایان جنگ. اکنون با توجه به این که وقفه ای به اسم آتش بس در جنگ رخ داده، در نقش پیش گیرنده از آغاز مجدد شروع جنگ عمل کند. با توجه به این که هیچ متن توافقی در خصوص عدم وقوع مجدد جنگ نوشته نشده، بنابراین، دیپلماسی باید در بخش پیشگیری از جنگ حاضر شود. وی افزود: در شرایطی که برخی افراد داخل کشور تمایل زیادی به شروع مجدد جنگ نشان می دهد، تصمیم گیران، 2 راه حل پبش رو دارند: 1. از طریق جنگ با طرف مقابل خود از جمله اسراییل و آمریکا و غرب رو به رو شده و آنها را وادار کند خواسته های ایران را بپذیرد. مثل کاری که روسیه می خواست در قبال اوکراین انجام دهد یا آمریکا در قبال افغانستان و عراق کرد. 2. با توجه به پرهزینه بودن و عدم امکان گزینه اول، حرکت به سمت دیپلماسی فعال. درست است که جنگ و دیپلماسی هر یک هزینه های خود را دارند اما اگر این 2 را روی دو کفه ترازو بگذاریم و بررسی کنیم کدام کفه تبعات سنگین تری دارد. طبیعتا کفه ای را انتخاب می کنیم که سبک تر باشد. در شرایط موجود دیپلماسی عاقلانه تر است و هزینه کمتری دارد. خروج از NPT و فعال سازی مکانیسم ماشه یعنی مقدمه جنگی بزرگ این دیپلمات با سابقه در ادامه و در خصوص آنانی که تندروی می کنند گفت: این نوع افراد طبیعتا به دنبال جنگ هستند. این ها اصلا توجهی به سیاست هزینه /فایده ندارند و درک نمی کنند اگر ایران از NPT خارج شود یا با آژانس همکاری نکند یا با اروپایی ها و آمریکایی ها به توافق نرسد و مکانیسم ماشه هم فعال شود، به این معنا خواهد بود که با یک جنگ گسترده رو به رو خواهیم شد. چه به سمت جنگ حرکت کنیم و چه به سمت دیپلماسی، این، موازنه قوا است که حرف اول را می زند. در هیچ یک از این دو نمی شود که ما به خواسته های حداکثری خود برسیم. درواقع نمی شود که خواسته ها یک طرفه برای ما یا برای طرف مقابل برآورده شود. آن چه که بر اساس منطق فازی، بین صفر تا یک، تعیین می کند سهم ها چگونه تعیین می شود، اینگونه خواهد بود که سمتی با قوای بالاتر، درصد بالاتری هم می گیرد. وی افزود: در جنگ هم همینطور است و موازنه قوا، تعیین کننده است. در جنگ های اخیر منطقه هم شاهد اهمیت موازنه قوا بودیم. برای مثال در جنگ اسراییل و لبنان، طرف لبنانی خساراتی وارد کرد اما بالاخره قطعنامه 1701 را پذیرفت. در بحث مذاکره اما سود اصلی این است که هزینه ها و کشته ها کمتر است و اگر طرفین به گفتگو در دو سوی یک میز رضایت دهند، حجم خسارات بسیار کمتر خواهد بود. حماس نیز همین شرایط را داشت و با وجود حمله اولیه، اما موفق نشد نقاطی از اسراییل را اشغال کند. در نهایت در جنگ ها دستاوردهای طرفین با یکدیگر متفاوت خواهد بود. در مورد ایران نیز بحث موازنه مطرح است. باید واقع بینانه در نظر گرفت که موازنه بین ایران و ایالات متحده و اروپا برابری ندارد و در نتیجه باید سطح توقعات و انتظارات را متناسب با شرایط تنظیم کرد. در مذاکرات اخیر، به نظر می رسید طرف ایرانی، به این نکته مهم توجه نداشت که باید سطح انتظارات توافقی خود را متناسب با شرایط امروز تنظیم کند. شرایط سال 2015 با امروز متفاوت است. در مذاکرات 2003 بین آقای روحانی و اروپایی ها نیز شرایط متفاوت بود. هرچند در آن دوره هم ایران و اروپایی ها امتیازاتی متقابل به یکدیگر دادند. اهمیت موازنه قوا و تفاوت شرایط طرفین از 2003 تا کنون مدیرکل پیشین خارمیانه وزارت امور خارجه در توضیح شرایط متفاوت مذاکرات در سالهای گذشته گفت: در 2003 اروپایی ها قرار بود مشوق هایی در قبال کارهایی که ایران انجام می داد اعطا کنند. در سال 2015 نیز قرار بود در قبال اقداماتی که ایران انجام می داد، تحریم ها کاهش پیدا کند. درواقع این بار مشوق ها مطرح نبود. اما در شرایط فعلی همه چیز متفاوت است. ویتکاف به نقل از ترامپ نامه ای نوشته بود که گرچه متن آن منتشر نشد، اما به احتمال زیاد، خواسته هایی از ایران مطرح شده بود. یکی از خواسته ها نیز مشخصا، معلق شدن غنی سازی ایران بود تا ایالات متحده نیز در برابر آن برخی تحریم ها را لغو کند. وی افزود: ایران در برابر پیشنهاد آمریکا 2 راه داشت: یا این پیشنهاد را بپذیرد یا به سمت جنگ حرکت کند. اما چون پیشنهاد آمریکا پذیرفته نشد، حمله رخ داد. به هرحال به جملات ابتدایی خود برمی گردم که حتی شرایط امروز با شرایط پیش از جنگ متفاوت است. اکنون حمله ای رخ داده که از میزان خسارات آن بی خبریم. این حقیقت را نباید فراموش کنیم که هر توافقی در شرایط خاص زمانی و مکانی خود شکل می گیرد و نه می توان به گذشته برگشت و نه می توان از آینده سخن گفت. آن چه اکنون مشخص است، این است که هرچه زمان می گذرد، میزان هزینه هایی باید پرداخت شود، افزایش پیدا کرده است. قاسم محبعلی تاکید کرد: این موضوع نیز یک واقعیت است که تصمیم گیرنده اصلی سیاست خارجی کشور، رهبری است. همچنین تیم سیاست خارجی کشور با تیم نظامی تفاوت های فکری دارند. تیم نظامی، به عملیات و برخورد نظامی فکر می کند و تیم سیاسی به دستاوردها نگاه می کند. جنگ امری سیاسی است اما از دید نظامی، جنگ سیاسی نیست. دیپلماسی و جنگ هر یک متفاوت است و سیاستمداران می توانند روی مزایا و معایب هر یک از این دو فکر کنند. اقتصاد، اجتماع، سیاست و جنگ، اموری به هم پیوسته اند. همه این ها باید در یک کاسه سنجیده شده و جایگاه یابی شوند. وقتی هر یک از این ها تفکیک می شود، مشکلات جدیدی ایجاد می شود. آن شخصی که با روحیه جنگی تصمیم می گیرد با سیاستمداران تفاوت فکری دارد. سیاست و دیپلماسی به جای نگاه موردی، به حاصل جمع جبری عرصه های نظامی، امنیتی، اجتماعی و اقتصادی توجه دارد. |