محمد جواد روح طی یادداشتی در روزنامه هم میهن نوشت: با آنکه یک سال از ریاست جمهوری اش می گذرد، هنوز از آداب و ترتیب مرسوم دولتمردان تراز نظام دور است. شبیه آن شبان سریال قدیمی دهه شصت است که برای روزگار بلا جانشین سلطان شده بود. اما با همان هیئت و ذات روستایی، مناسبات حاکم را به هم ریخت. گفتارها، رفتارها و کنش های پزشکیان از همین جنس است. با آنکه در سخن گفتن قابل قیاس با رؤسای جمهوری چون هاشمی رفسنجانی، خاتمی و حسن روحانی نیست؛ اما وقتی در برابر پرسشی صریح قرار بگیرد، همه ملاحظات را کنار می گذارد و صریح پاسخ می دهد. این ویژگی او را در همان فردای روز تایید صلاحیتش برای انتخابات ریاست جمهوری پارسال دریافتم. تنها دیداری که با نامزد غیرمترقبه آن روز و رییس جمهور امروز دست داد. آن روز سه پرسش صریح از او درباره عدالت، قومیت و غیرتشکیلاتی بودنش پرسیدم که او هم صریح پاسخ داد و با لحنی جدی و خالی از شوخی ها و خنده های معمولش. دیروز در دیدار با مدیران مسئول رسانه ها، این حسین شریعتمداری بود که چنین نقشی را بازی کرد. او در سخنانی علیه مذاکره، خواست آمریکا را تحمیل همه خواسته های خود به ایران خواند و با ادبیاتی کیهانی، رویکرد سیاست خارجی دولت را زیر سوال برد. این نقد صریح، پاس گلی بود به مسعود پزشکیان تا به صراحت پاسخ دهد و بگوید: اگر مذاکره نکنیم، چه کنیم؟ . او حتی گامی فراتر نهاد و از این سخن گفت که اگر ایران بار دیگر بخواهد تاسیسات هسته ای خود را بازسازی کند، دوباره با حمله بیرونی مواجه خواهد شد. این لحن سخن گفتن، البته دور از ملاحظاتی است که معمولاً رؤسای جمهور ایران رعایت می کنند. آنان در گفتارهای خود تلاش می کنند وجوه دیپلماتیک را رعایت کنند و اگر نه به اندازه دیپلمات ها، اما تا حد زیادی از سخن گفتن صریح و بی پیرایه در حوزه سیاست خارجی خودداری کنند. در میان رؤسای جمهور قبل، البته محمود احمدی نژاد نیز بی ملاحظه سخن می گفت و در بند سیاست های کلان خارجی و ملاحظات دیپلماتیک نبود. اما تفاوت احمدی نژاد با پزشکیان آن بود که گفتارهای بی ملاحظه اش در چارچوب رادیکالیسم و تنش زایی بود و آب به آسیاب تندروها می ریخت. ازاین رو، برای آن سخنان کف می زدند و هورا می کشیدند و او را نماد عزت و استقلال می دانستند. پزشکیان اما اگر در لحن و دوری از ملاحظات دیپلماتیک گاه تنه به تنه احمدی نژاد می زند؛ اما از منظر ایدئولوژیک نسبتی با تندروها ندارد. ازاین روست که هرگاه از قالب سخنرانی های تکراری و برنامه های رسمی بی حاصل خارج شود و برابر پرسش یا نقدی صریح قرار گیرد، چنان سخن می گوید که نه فقط تندروها را به واکنش می اندازد که دستگاه دیپلماسی را از انفعال و استیصال برآمده از ادبیات رسمی، خارج می کند. این سخن که اگر مذاکره نکنیم، چه کنیم؟ ؛ برآمده از واقعیت مناسبات قدرت و نظام بین الملل کنونی است. گفتمان رسمی در ایران تلاش دارد این واقعیت را زیر سایه شعارها و تبلیغات و تحلیل های سفارشی نویسندگان و اندیشکده های وابسته، بپوشاند. اما ناگهان پزشکیان سر می رسد و با عبارتی کوتاه و گویا و عامه فهم، همه این پوشش ها و روایت های برساخته را از هم می گسلد. طبعاً، این سخن پزشکیان با واکنش تندروها مواجه می شود. حتی سایت ریاست جمهوری در متن خبر رسمی خود، می کوشد این بخش را کنار بگذارد. اما پزشکیان کار خود را کرده است و ضربه خود را زده. او نه فقط تندروهای داخلی را با پرسشی صریح مواجه می کند که اگر حرف نزنیم، پس جنگ کنیم؟ ؛ سیگنالی را به جامعه بین المللی می فرستد و نشان می دهد در ایران، جریان خواستار پذیرش نظم جهانی فعال است و در پی فراهم سازی بستر مذاکراتی جدی و جدید و احیاناً، جامع. این، همان سیگنال متفاوتی است که حتی شاید ترامپ را هم به بازنگری در مواجهه تند ماه های اخیر خود با ایران وادارد. چراکه برخلاف سیگنال های منفی ایران که پس از جنگ شنیده بود و حتی وزیر امورخارجه را با خود همراه کرده بود؛ اینک رییس جمهور ایران، صریحاً از فقدان راهی جز مذاکره می گوید. سخنی که تندروها آن را طبق معمول، مغایر با عزت خواهند خواند؛ اما عین واقعیت است. گزینه بدیل راه پرسنگلاخ مذاکره، تنها جنگی دیگر است؛ جنگی که شاید این بار، ابعاد و پیامدهای آن غیرقابل تحمل باشد. |