محمد عسگری، کارگردان، درباره دلیل تاخیر در اکران این فیلم گفت: مشکلات بین تهیه کننده و سرمایه گذار منجر به تاخیر در اکران اتاقک گلی شد. فرآیندی که می توانست یکی دو ماهه حل شود، به یک لجبازی تبدیل شد و پروسه اکران فیلم را به سه سال انتظار عوامل، معطوف کرد. به گزارش ایرنا، وی افزود: هرچیزی تاریخ مصرفی دارد؛ درست است فیلم قدیمی نشده اما این فیلم که در جشنواره، 11 بار نامزد می شود و سیمرغ هم می گیرد باید یکی دو ماه پس از جشنواره که تب وتاب خبری دارد، اکران شود نه آنکه پس از سه سال روی پرده برود. مسبب این آسیبی که به فیلم وارد شده، سرمایه گذاران هستند.  مقوله پخش فیلم برای ارگان ها مفهومی ندارد این کارگردان با گله از وضعیت تبلیغاتی این فیلم اضافه کرد: تولید فیلم در نهادها و ارگان ها مفهوم دارد اما پخش فیلم هیچ مفهومی برای ارگان ها ندارد؛ نه فقط باغ موزه دفاع مقدس بلکه پخش فیلم برای هیچ ارگانی، مهم نیست و برای آن بودجه جدایی در نظر گرفته نمی شود. عسگری ادامه داد: وقتی 35 میلیارد تومان هزینه تولید یک فیلم است، باید حداقل 5 میلیارد تومان برای پخش آن برآورد شود. هزینه تبلیغات محیطی و دیجیتال باید در نظر گرفته شود؛ خصوصا این دست فیلم ها که نمی توانند در ماهواره تبلیغ شوند. این طور می شود که فیلم صاحب دارد اما بعد از تولید، در پخش، بی صاحب می شود و توقع دارند خود فیلم رویه پخش و تبلیغات را طی کند. به نظر من، پروسه پخش یک فیلم از تولید آن سخت تر است. کارگردان اتاقک گلی درباره شرایط فعلی تبلیغات فیلم گفت: تبلیغات فعلی، بر اساس ارتباطات تهیه کننده و سرمایه گذار صورت گرفته و برای آن هزینه ای نشده است. در کنار تاخیر سه ساله در اکران، مساله تبلیغات و پخش نیز آسیب جدی به فیلم وارد کرده است. وی با اشاره به واقعی بودن قصه فیلم، درباره شکل گیری گروه و پرداخت به سوژه توضیح داد: این فیلم قصه ای مستند با مرکزیت عملیات مرصاد داشت که داوود صبوری، تهیه کننده فیلم در آن عملیات حضور داشته؛ او این قصه را با پدرام کریمی، نویسنده فیلم مطرح می کند و بعد من اضافه می شوم. بعد از طرح موضوعات متعدد، به این نتیجه رسیدیم که قصه برای دراماتیزه شدن، نیازمند داستان سرایی و تعلیق است. این شد که ماجرای عشق و راننده روستایی و اختلاف بین دو خانواده روستایی زاییده شد و فیلمنامه اتاقک گلی شکل گرفت.  سفارش دهنده می خواهد دوربین وسط میدان برود و جنگ پررنگ شود این کارگردان در پاسخ به تفاوت اتاقک گلی و آسمان غرب و محوریت قرار دادن مردم گفت: در فیلم اتاقک گلی مردم نقش اول را دارند و می جنگند و از یک جایی رزمنده ها اضافه می شوند و در کنار مردم می جنگند و در نهایت جان خود را برای مردم می دهند. در آسمان غرب نیز شعارهای تبلیغاتی این بود که برای مردمت بجنگ اما بخشی از ماجرا هم خواسته سفارش دهنده است. وی افرود: سفارش دهنده دنبال این است که دوربین وسط میدان برود و جنگ پررنگ شود. ارتش علاقه مند بود که هوانیروز و روحیه جنگنده شهید شیرودی، پررنگ شود. در این بین یک اختلاف عجیبی بین من، حوزه هنری و ارتش وجود داشت؛ البته که حوزه هنری بسیار آرام تر پیش می رفت اما کار کردن با ارتش سخت تر بود. عسگری با تاکید بر اینکه از او خواسته بودند برخی سکانس ها را حذف کند، تشریح کرد: در آسمان غرب هم مردم به اندازه ای که دست من به عنوان فیلمساز باز بود، نقش داشتند و البته که بارها به من گفتند برخی سکانس ها را جدا کن. در یک سکانس شیرودی مردم را می بیند که به دلیل هجوم رژیم بعث، پشت در پادگان هستند. همان لحظه قفل در را می شکند و مردم را به داخل راه می دهد. یا در بخشی دیگر از فیلم می گویند فرمانده پادگان برای مردم بیمارستان صحرایی برپا می کند. اینها در واقعیت نبوده و من آن ها را اضافه کردم اما به بسیاری از آن ها خرده گرفتند. سفارش دهنده، خالق را بدبخت می کند. وی بیان کرد: ارتش با همه اینها مخالف بود و عقیده داشت که چرا باید مردم را به داخل پادگان راه دهید؟ یا چرا زن ها باید شب ها نگهبانی بدهند؟ این حس است و شیرودی هم برای همین ها می جنگد. سفارش دهنده می خواهد کاراکترها ایدئولوژیک باشند و همیشه نماز و قرآن بخوانند. آیا اگر کسی کاراکترش در فیلم نماز نخواند، یعنی ضد نماز است؟ شرط عجیب برای حذف نشدن یک سکانس! عسگری درباره سکانس دیگری در آسمان غرب توضیح داد: شیرودی می بیند به دختر بچه ای تجاوز شده، او را در آغوش می کشد و به جای امنی می برد؛ همه چیز که توپ و تانک نیست. به سفارش دهنده گفتم اگر این سکانس را از فیلم در بیاورید، خودم را کارگردان این فیلم نمی دانم و همه جا اعلام می کنم که من فقط از نظر فنی پشت دوربین این فیلم بودم. وی افزود: من چند بار می خواستم کارگردانی آسمان غرب را رها کنم اگر حبیب والی نژاد تهیه کننده نبود، بارها این فیلم را رها کرده بودم. ارتش دو بار می خواست این فیلم را تولید کند اما نتوانسته بود. فیلمبرداری روی زمین و آسمان و ارتباط این دو کار مشکلی بود که از عهده هر کسی برنمی آید. این کارگردان اظهار داشت: جالب است که در جنگ 12 روزه، بارها فیلم را از تلویزیون پخش کردند و همان جمله ای که خودم نوشته بودم (برای مردمت بجنگ) را بارها در فضای مجازی و فیزیکی منتشر کردند. احتمالا صیاد هم بر اساس سلیقه ارتش پیش رفته؛ فیلمنامه ستادی دارد و همه اش در ارتش و فقط دو سکانس در خانه صیاد می گذرد. سینما را باید خود سینماگران اداره کنند این کارگردان درباره حضور مدیران در ارگان ها یادآور شد: مساله این است که افراد تصمیم گیرنده حزب الهی و نظامی هستند؛ درحالیکه تصمیم گیرنده ارگان هنری باید هنرمند باشند نه نظامی. مثلا اگر همایون اسعدیان رییس فارابی یا سازمان سینمایی سوره شود، چه می شود؟ آیا او دین دار نیست؟ سینما را باید خود سینماگران اداره کنند. در میان سینماگران، مدیران توانمندی چون رضا میرکریمی را داریم. چرا از او بهره نمی بریم؟ عسگری از تولید فیلم زندگی شهید ولی الله فلاحی خبر داد و گفت: در حال حاضر فیلم زندگی شهید ولی الله فلاحی در حال نگارش است. من مطمئنم 50 بار فیلمنامه آن را نوشته و تغییر دادند تا ارتش رضایت بدهد. مشکل، عدم شناخت هنری از سینماست. سینما محیط وسیع تری است اما ارتش یا دیگر ارگان ها بسته تر و محافظه کارانه رفتار می کنند. عسگری درباره فیلم جدید خود گفت: فیلم سینمایی پل را به تازگی ساخته ام که در مرحله تدوین است و سرمایه گذاری آن بر عهده شهرداری کرج بوده است. فیلمی است که در بخشی از قصه به جنگ می پردازد. به نظرم این فیلم، خط متفاوتی از جنگ را پیش می برد و مخاطب با قهرمان به دلیل حرکات انسانی نه فقط ایثار و خون دادن سمپات می شود. |