جاوید قربان اوغلی سفیر پیشین ایران در آفریقای جنوبی طی یادداشتی در روزنامه هم میهن نوشت: در اینکه ما نیازمند تغییر در رویکردهای سیاست خارجی هستیم هیچ تردیدی وجود ندارد. راهبرد سیاست خارجی ما در سال های اخیر نه تنها هیچ دستاوردی برای کشور نداشت، بلکه زیان های انباشته ای به کشور وارد کرد. وضعیت لبنان، فروپاشی سوریه، وضعیت مقاومت در غزه و نهایتاً جنگ 12 روزه رویدادهایی بودند که نشان دهنده ایراد بنیادین در سیاست خارجی کشور بود. به هر حال باید توجه داشته باشیم که هدف کشور این بود که جنگ رخ ندهد، اما نهایتاً این اتفاق افتاد. نباید فراموش کنیم که یکی از استدلال های اسراییل در تجاوز به ایران، این بود که نظام سیاسی در ایران می خواهد کشوری را که عضو سازمان ملل است، نابود کند. شاید حاکمیت در ایران هرگز به شکل صریح نگفته باشد که قصد دارد اسراییل را نابود کند، اما برداشت عمومی که با تبلیغات توسط اسراییل در نقاط مختلف جهان جا افتاد و از طریق آن مظلوم نمایی می کنند، همین روایت بود. البته تردیدی وجود ندارد که عامل جنگ و مقصر جنگ و متجاوز آمریکا و اسراییل بودند که با این استدلال که ایران در شرایطی قرار گرفته است که می توان به آن ضربه زد، آمدند و این جنگ 12 روزه را آغاز کردند. اساساً لازم به ذکر نیست که اقدام آمریکا و اسراییل غیرمشروع بود و با نقض قوانین و حقوق بین الملل بود. اما تقصیر طرف مقابل و محکوم بودن اقدام های طرف مقابل باعث نمی شود که ما از ایرادها و نقص های خودمان به سادگی عبور کنیم. بسیاری از مشکلات و نقصان هایی که در سیاست خارجی کشور پدید آمده است، نتیجه تصمیم ها و سیاست های غلطی است که ما در روابط خارجی خودمان در پیش گرفتیم. بدترین سناریو در سیاست خارجی و حکمرانی این است که دست روی دست بگذارید و زمانی تصمیم به تغییر سیاست ها بگیری که ناچار و ناگزیر از تغییر سیاست هستید. چنین روشی، بدترین روش حکمرانی و سیاست ورزی و سیاست گذاری در کشور است. برای مثال سوریه در یک روز فرونپاشید. درست است که همه اتفاق ها با شتاب و در عرض کمتر از دو هفته در سوریه رخ داد، اما مدت ها بود که عده ای هشدار می دادند وضعیت سوریه بی ثبات است و مشکلات بنیادین در حکمرانی این کشور وجود دارد. برخورد بدون انعطاف ما در قضیه هسته ای نمونه دیگری از سیاست ورزی غلط است. کسی نمی گوید که ایران به همه خواسته های طرف های مقابل تن بدهد، بلکه منظور این است که با گفت وگو و تعامل و اقناع طرف های خارجی کارهای مان را پیش ببریم. فراموش نکنیم که رییس جمهور آمریکا مرتباً ادعا می کند که جلوی ساخت سلاح هسته ای توسط ایران را گرفته است؛ معنای این سخنان ترامپ این است که به هر حال دشمنان ایران توانسته اند این روایت را در واشنگتن جا بیاندازند که ایران به دنبال ساخت سلاح هسته ای است و ما نتوانستیم از طریق دیپلماتیک طرف مقابل را قانع کنیم که این روایت غلط است. آنچه مهم است این است که ما عاملیت خودمان را در وضعیت کنونی درک کنیم. تقصیر دیگران به جای خود قابل ارزیابی است. اما کشور باید به این ادراک برسد که برخی از رویکردهای کلان ما در سیاست خارجی باعث شد که وضعیت کنونی کشور به اینجا برسد. اما آیا نشانه ای از این ادراک و شواهدی از انعطاف و تحول وجود دارد؟ من معتقدم که وجود دارد. همین که سیدعباس عراقچی به عنوان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در مصاحبه با فاکس نیوز صراحتاً تاکید می کند که ایران برنامه ای برای نابودی اسراییل ندارد و اینها افسانه هایی است که بیان می شود، نشان از تحول است. اینکه ایران به رغم در گرفتن این جنگ ظالمانه و تجاوزکارانه باز هم برای مذاکره اعلام آمادگی کرده است نشانه انعطاف است. مسئله اینجاست که اگر یک فعل و کنش سیاست خارجی در ظرف زمانی خودش انجام نشود، وقتی زمان بگذرد آن کنش که در ظرف زمانی خودش می توانست امتیازهای بسیار بیشتری برای کشور داشته باشد، در خارج از زمان خودش امتیازهای بسیار کمتری را برای کشور فراهم می کند و حتی ممکن است آن کنش صرفاً باعث جلوگیری از آسیب بیشتر شود و هیچ آورده دیگری نداشته باشد. کمی بیش از دو ماه و نیم پیش، صنعت هسته ای ما فعال بود، ذخایر اورانیوم غنی شده ما در اختیارمان بود و فرصت داشتیم که به صورت جدی و فعالانه مذاکره کنیم و به نتیجه برسیم، حتی نباید منتظر می ماندیم که انتخابات در آمریکا برگزار شود و باید پیشتر از آن مذاکرات جدی را شروع می کردیم. ما باید می توانستیم از فرصت هایی که داشتیم استفاده می کردیم و نکردیم. الان در شرایطی هستیم که دست ما نسبت به گذشته خالی تر شده است. به دلیل رویدادهایی که در دو سال گذشته در منطقه رخ داد، وزن ما در هر مذاکره ای کاهش پیدا کرده است. به رغم همه اینها، ماهی را هر موقع از آب بگیری تازه است. ما هیچ راهی جز انتخاب روش های دیپلماتیک و سپردن فرمان سیاست خارجی به دست سیاست مداران و دیپلمات ها نداریم. واقعیت های میدانی به ما دیکته می کند که اگر ما می خواهیم جنگی دوباره رخ ندهد و جنگ ظالمانه ای به ما تحمیل نشود، باید سراغ حل و فصل دیپلماتیک مشکلات مان با غرب و آمریکا برویم. تمام تلاش کشور باید بر این باشد که جلوی هر جنگی را بگیرد. پیشنهاد من این است که ایران صراحتاً اعلام کند که آماده مذاکره همه جانبه با آمریکا است، البته مسئله هسته ای هم هست، ولی باید یکی از دستورکارهای مذاکرات باشد. چرا ما نباید به سمت سیاست موازنه مثبت برویم و به سمت رابطه با همه کشورهایی برویم که به ما احترام می گذارند و حاضر هستند با ما وارد مناسبات تجاری، سیاسی و فرهنگی شوند. چرا ما باید خودمان را به یکی دو کشور خاص محدود کنیم؟ من تصور نمی کنم که اگر رویکرد خاورمیانه ای ما تغییر نکند، این دشمنان دست از سر ما بردارند. تغییر رویکرد خاورمیانه ای به این معنا نیست که ایران، اسراییل را به رسمیت بشناسد. هیچ کس در جهان نمی تواند کشور دیگری را وادار کند که موجودیت یک کشور را به رسمیت بشناسد. خیلی دیگر از کشورهای جهان هم هستند که اسراییل را به رسمیت نمی شناسند اما اینکه به گونه ای رفتار کنیم که اسراییل مظلوم نمایی کند و وقتی متجاوزانه و نامشروع به ایران حمله می کند و چنین فاجعه ای را در کشور ما رقم بزند و همچنان مورد حمایت قرار گیرد، به ضرر کشور است. متحدان فعلی ما، روسیه و چین هم خواهان تغییراتی در رویکرد خاورمیانه ای ما هستند. اگر ما بخواهیم رویکرد تاثیرگذاری داشته باشیم که بتواند جلوی جنگ دیگر را بگیرد، بتواند کشور را از تحریم ها خارج کند و بتواند ریل های توسعه را در کشور ما روغن کاری کند، نیازمند رابطه متعادل و متوازن و گفت وگوهای همه جانبه با آمریکا، تغییر اساسی در رویکرد خاورمیانه ای ماست که برای جهانیان ملموس باشد، تا اینکه دیگر کشوری در دنیا روایت اسراییل را باور نکند که ایران به دنبال نابود کردن اسراییل است. اینکه اسراییل ممکن است به دلیل مشکلات خودش یا بر اثر جنگ هایی که علیه فلسطینیان به راه می اندازد از بین برود، ارتباط مستقیم با ایران ندارد. ایران همواره بر طرح هر شهروند یک رای برای تعیین سرنوشت تمام سرزمین های فلسطینی تاکید کرده است که طرح بسیار معقولی است. همان روشی که در آفریقای جنوبی هم انجام شد. تردیدی نیست که اسراییل با چنین راهکاری مخالفت می کند، اما این پیشنهاد در واقع جایگزین نرم به جای رویکرد سخت کنونی ما در منطقه است. اما این پیشنهاد عملاً توپ را به شیوه دیپلماتیک به زمین اسراییل می اندازد. متاسفانه رویکرد سخت ما در سال های گذشته باعث شد که با روایت سازی و تبلیغات، توپ در زمین ما باشد و ما متهم باشیم به اینکه می خواهیم از طریق نظامی اسراییل را از بین ببریم. |