فرارو- در سال های اخیر، تغییرات چشمگیری در شاخص های شخصیتی نسل جوان مشاهده شده است؛ کاهش وظیفه شناسی، توافق پذیری و برون گرایی و افزایش روان رنجوری، بحث های گسترده ای را درباره علل و پیامدهای این تحول بر زندگی اجتماعی و کاری برانگیخته است. به نقل از فوربز، مدت هاست شنیدن این جمله به امری عادی تبدیل شده است: جوانان امروز دچار مشکلی عمیق شده اند. حتی در روزگار باستان، سقراط از گرایش نسل جوان به نوشتن شکایت داشت. او نگران بود که این عادت باعث تضعیف ذهن شود و موجب گردد جوانان به ظاهر بسیاری چیزها را بدانند بی آنکه واقعاً آن ها را بفهمند. با ورود تلفن، موجی از وحشت اخلاقی به راه افتاد. منتقدان بر این باور بودند که این وسیله سرعت زندگی را فراتر از توان انسان خواهد برد و ارتباط فوری را به ابزاری برای شایعه پراکنی، گفت وگوهای بی ارزش و سقوط اخلاقی بدل خواهد کرد. امروز اما، پژوهش ها می گویند که زلزله ای روان شناختی در میان جوانان رخ داده است. بین سال های 2014 تا 2022، افراد 16 تا 39 ساله شاهد کاهش قابل توجهی در ویژگی هایی چون وظیفه شناسی، توافق پذیری و برون گرایی بوده اند، در حالی که شاخص روان رنجوری (Neuroticism) رشد کرده است. جان برن-مرداک از روزنامه فایننشال تایمز، این تغییر را به شکلی تصویری و چشمگیر به نمایش گذاشته است: امتیازهایی همچون انضباط، همکاری و تعامل اجتماعی به شدت کاهش یافته و در مقابل، نوسانات هیجانی رو به افزایش گذاشته اند. پیامدها برای دنیای کار در محیط کاری، وظیفه شناسی حکم طلا را دارد. این ویژگی بیش از هر عامل دیگری با انجام کار گره خورده است؛ یعنی حضور به موقع، پایبندی به تعهدات و پایداری در برابر چالش ها. اگر این خصلت واقعاً در میان کارکنان جوان رو به کاهش باشد، سازمان ها ممکن است با تیم هایی روبه رو شوند که تمرکز کمتری دارند، کمتر نتیجه می دهند و مسئولیت پذیری شان ضعیف تر است؛ مشکلی که با هجوم وقفه های دیجیتال در زندگی مدرن، دوچندان می شود. بعد اجتماعی کار نیز آسیب پذیر است. توافق پذیری و برون گرایی همچون نخ های نامریی روابط کاری را به هم پیوند می دهند، اعتماد می آفرینند و بستر همکاری سازنده را فراهم می کنند. کاهش این ویژگی ها به معنای سردتر شدن روابط و جایگزینی آن با تعاملات صرفاً معاملاتی است. نتیجه آن، فرسایش همان رفاقت ساده ای است که کار را لذت بخش و معنادار می کند. افزایش روان رنجوری نیز حساسیت بیشتر نسبت به استرس و هیجانات منفی را به همراه دارد که می تواند به اضطراب، افسردگی یا فرسودگی شغلی منجر شود. چنین افرادی معمولاً همکاران خوبی نیستند و بودن در کنارشان برای دیگران خوشایند نیست. خطرات زمانی بیشتر می شود که این ویژگی با وظیفه نشاسی پایین همراه شود: خودمراقبتی ضعیف، عادات سلامتی ناپایدار و احتمال بالاتر ابتلا به بیماری های مزمن. این داده ها با روایت رایج از افزایش اضطراب و افسردگی، کاهش شمار دوستان جوانان، افزایش احساس تنهایی و کمبود فرصت های عاشقانه هم خوانی دارد. چه چیزی تغییر کرده است؟ جاناتان هِیت این پدیده را اتصال کشی مجدد بزرگ می نامد. از اواخر دهه 2000، نوجوانان نخستین نسلی شدند که زندگی خود را به طور دائم با تلفن های هوشمند گره زدند. همه گیری کرونا نیز ضربه مضاعفی بود. علاوه بر آن، رشد عظیم نابرابری اقتصادی و کاهش چشم انداز شغلی جوانان هم مزید بر علت شد. اکنون با ظهور هوش مصنوعی، آینده مبهم تر به نظر می رسد. واقعاً آیا کسی دوست دارد امروز دوباره جوان باشد؟ نگاهی از زاویه دیگر بشر از نوشتن، صنعت چاپ، تلفن، رادیو و تلویزیون جان سالم به در برده است. ارتباط فوری هم نسل ها را نابود نکرد. پیش از آنکه با ناامیدی بی پایان از سقوط غیرقابل بازگشت حرف بزنیم، باید پرسید: آیا این فقط یک وحشت اخلاقی مدرن است؟ آیا توضیحات دیگری برای این تغییرات وجود دارد؟ شخصیت انسان بسیار انعطاف پذیرتر از آن است که پیش تر تصور می شد. شاید این داده ها نه فروپاشی شخصیت در برابر الگوریتم ها، بلکه نشانه نوعی سازگاری با جهانی در حال تغییر باشد. اثر روش اندازه گیری فرد اسوالد، روان شناس برجسته، یادآور می شود که این مطالعات تفاوت های فردی را پنهان می کنند، زیرا فقط میانگین های گروهی را نشان می دهند. همچنین خود ابزارهای سنجش دارای خطا و نوسان هستند. بدون سنجش مکرر یک فرد در طول زمان، نمی توان با اطمینان گفت که آیا این تغییرات یک جابه جایی جمعیتی کلی است یا حاصل میانگین گیری از تغییرات متفاوت افراد. سازگاری نسلی کاهش وظیفه شناسی در بزرگسالان جوان ممکن است بازتابی از سازگاری با اقتصادی باشد که انعطاف پذیری، چندوظیفگی و پردازش سریع اطلاعات را بیش از انجام کارهای طولانی و متمرکز ارزش گذاری می کند. اگر معیارها را بر چابکی، همکاری دیجیتال یا حل مسئله شبکه ای بگذاریم، شاید نتایج متفاوتی به دست آید. بلوغ به تعویق افتاده ناشی از همه گیری ویژگی های شخصیتی مانند وظیفه شناسی و توافق پذیری معمولاً با افزایش سن رشد می کنند. همه گیری کرونا شاید نقاط عطف سرمایه گذاری اجتماعی مانند اشتغال پایدار، ازدواج و مالکیت خانه را به تعویق انداخته باشد. به این ترتیب، تغییرات کنونی ممکن است ناشی از پس لرزه های همه گیری باشد نه یک سرنوشت اجتناب ناپذیر. تغییرات در برداشت شخصی پرسشنامه ها درواقع برداشت افراد از خود را می سنجند و این برداشت می تواند تحت تأثیر روایت های فرهنگی قرار گیرد. در عصری که صحبت از اضطراب و سلامت روان عادی سازی شده، شاید افراد روان رنجوری بالاتری را گزارش کنند بی آنکه این ویژگی در واقعیت افزایش یافته باشد. چه باید کرد؟ این داده ها قطعاً به موضوعی واقعی اشاره دارند. تجربه های شخصی از مشکلات سلامت روان و اضطراب نسل Z و تحلیل هیت از اقتصاد توجه، زندگی اشباع شده از صفحه نمایش و کاهش رشد شخصیت را بسیار دقیق می داند. شاید این نسل در شیوه حضور خود در جهان تغییر کرده باشد، اما نباید در محکوم کردن آن ها عجله کرد. با این حال، در کنار دانستن اینکه چه چیزی نادرست است، راهکارهایی هم وجود دارد: بازی بدون ساختار در دنیای واقعی، ارتباط معنادار خارج از فضای آنلاین و هنجارهای نهادی که بلوغ روانی را بر حواس پرتی دیجیتال مقدم می دارند. اگر وظیفه شناسی بتواند تحت شرایط خاصی فرسوده شود، احتمالاً می توان آن را از طریق عادت های روزمره هدفمند احیا کرد: ورزش منظم، ایجاد مسئولیت پذیری، کار متمرکز و ریتم هایی که حضور ذهن را بازمی گردانند. |