این پرونده از تابستان سال 1401 با شکایت دختر نوجوانی از یک کارگردان به اتهام آزار و اذیت تشکیل شد. این دختر 15 ساله که با مادرش به اداره پلیس رفته بود، گفت: به دلیل علاقه زیاد به بازیگری با موافقت خانواده ام در یک آموزشگاه بازیگری ثبت نام کردم. به گزارش ایران، بعد از چند هفته زنی به نام فریبا که مربی یکی از رشته های هنری بود، مرا با کارگردانی آشنا کرد و گفت اگر می خواهی در این کار پیشرفت کنی این کارگردان می تواند کمکت کند او علاوه بر ارتباطات خوبی که در سینما دارد دارای یک قدرت ماورایی است و می تواند روح بازیگر را از بدی ها و گناه ها پاک کند. این اظهارات آنقدر در من تأثیر گذاشت که پذیرفتم برای موفقیت در کارم به اتفاق فریبا به خانه آن کارگردان برویم. آن روز دقایقی بعد از ورودمان به خانه کارگردان خانم مربی ما را به بهانه ای تنها گذاشت. آقای کارگردان هم مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. در حالی که مأموران در حال بررسی و تحقیق بودند 3 شکایت مشابه دیگر ثبت شد و پلیس، کارگردان 50 ساله را در خانه ویلایی اش در شمال تهران ردیابی و بازداشت کرد و فریبا نیز دستگیر شد. اما هر دو متهم منکر فریب و آزار و اذیت 4 دختر دانش آموز شدند. با تکمیل تحقیقات برای این کارگردان به اتهام زنای به عنف و برای خانم مربی به اتهام معاونت در زنای به عنف کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 6 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. نخستین جلسه دادگاه در جلسه تحقیق از دو متهم که با حضور شاکی ها برگزار شد هر 4 دختر دانش آموز یک به یک جزییات ماجرا را برای قضات شرح دادند و مدعی شدند که این دو متهم، دختران دیگری را هم مورد آزار قرار داده اند اما آنها به خاطر ترس و نگرانی شکایت نکرده اند. سپس فریبا به قضات گفت: من خودم هم قربانی آزار و اذیت این کارگردان شده ام. پس از جلسه تحقیق، دو متهم پشت درهای بسته و غیرعلنی محاکمه شدند و قضات پس از بررسی مدارک و شواهد کارگردان را به اعدام و 99 ضربه شلاق و فریبا را به 15 سال حبس و 30 ضربه شلاق محکوم کردند. اما وقتی پرونده با اعتراض متهمان به دیوان عالی کشور رفت، قضات دیوان احکام صادره را شکستند و خواستار تحقیقات بیشتر و رسیدگی دوباره در شعبه 5(هم عرض) شدند. دومین جلسه دادگاه با تحقیقات تکمیلی، پرونده بار دیگر مورد رسیدگی قرار گرفت. در این جلسه 4 شاکی دوباره بر اشد مجازات برای متهمان تأکید کردند. اما این بار کارگردان با ادعای اینکه به خاطر بی توجهی های همسرش دست به این کار زده است، گفت: همسرم به خاطر کار و فعالیت های هنری اش مدام در سفر بود و من به خاطر خلأ او به ناچار با این دختران ارتباط نزدیکی برقرار می کردم. اما همسر متهم که در دادگاه حضور داشت منکر ادعاهای شوهرش شد و گفت: من همیشه از شوهرم تمکین می کردم. قضات نیز بر اساس مستندات و مدرک های موجود در پرونده، کارگردان را بار دیگر به اعدام و 99 ضربه شلاق و منع فعالیت تدریس در مدارس و آموزشگاه های دخترانه دولتی و غیردولتی به مدت 2 سال محکوم کردند. همچنین خانم مربی را نیز به خاطر معاونت به 20 سال حبس محکوم کردند. احکام صادره این بار از سوی قضات دیوان عالی کشور تأیید شد و پرونده به اجرای احکام رفت. در حالی که متهم در یک قدمی چوبه دار قرار داشت باردیگر درخواست اعاده دادرسی داد و این بار همسر وی نیز مدعی شد با شوهرش مشکلات بسیاری داشته و ارتباط خوبی با هم نداشته اند. بنابراین با پذیرش اعاده دادرسی بار دیگر حکم قصاص برای دومین بار نقض و پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 هم عرض - فرستاده شد تا متهم اصلی این پرونده برای سومین بار در دادگاه از اتهامش دفاع کند. |