| فرارو- این نماد که چهره ای انسانی با ریش و تاج درون حلقه ای بالدار را نشان می دهد، سال هاست مورد بحث پژوهشگران تاریخ، باستان شناسی و هنر قرار گرفته است. بر اساس برداشت های سنتی، این تصویر، بازنمایی از اهورمزدا، خدای بزرگ آیین زرتشتی دانسته می شد؛ ایزدی که در مقام حمایت کننده و نگهبان شاه و کشور ظاهر می شود. با این حال، برخی از پژوهشگران معاصر این دیدگاه را به چالش کشیده و این نقش را نمادی از فرّه ایزدی یا شکوه و مشروعیت الهی پادشاه تفسیر کرده اند؛ مفهومی که در باور ایرانیان باستان نشانه تأیید آسمانی برای فرمانروایی محسوب می شد. به گفته محققانی چون دیوید استروناخ، ابوالعلا سودآور و علیرضا شاپور شهبازی، ریشه های این نماد احتمالاً در تمدن های کهن تر، به ویژه مصر باستان و میان رودان (بین النهرین)، قابل جست وجو است. شواهد باستان شناسی نشان می دهد که در آثار متعلق به هزاره سوم و دوم پیش از میلاد در مصر، تصاویری از خدایانی مانند حوروس و ایزیس با بال هایی گسترده وجود دارد که شباهت زیادی به نیم تنه بالدار هخامنشی دارند. در دوره های بعد، به ویژه در هنر آشوری، شکل انسانی این نماد تکامل یافت و به صورت چهره ای درون حلقه ای بالدار شبیه آنچه در هنر هخامنشی دیده می شود درآمد. به باور پژوهشگران، در دوران داریوش بزرگ، با گسترش امپراتوری هخامنشی و پیوستن سرزمین های متمدن خاورمیانه به این امپراتوری، این نماد با بازتعریفی ایرانی همراه شد و در قالب نماد قدرت الهی و فرّه پادشاهی به کار رفت. در این بازآفرینی، چهره انسانی درون نماد، شباهتی آشکار به ظاهر پادشاهان هخامنشی پیدا کرد تا ارتباطی مستقیم میان پادشاه و اراده الهی برقرار شود. بدین ترتیب، نماد نیم تنه بالدار سفری چند هزار ساله را از مصر باستان تا ایران طی کرد؛ سفری که در هر دوره معنای تازه ای یافت و در نهایت در تمدن هخامنشی به یکی از شاخص ترین نمادهای قدرت، مشروعیت و ارتباط پادشاه با جهان الهی تبدیل شد. |